چکیده: آیا دین اسلام دین شاد است یا دین غم؟ شادی در دین اسلام چه جایگاهی دارد؟ شادی واقعی چه نوع شادی است؟ چه عواملی باعث شادی انسان میشود؟ آفات شادی چیست؟ مقدمه: خداوند انسان را موجود چند بعدی آفریده است، از ابعاد مهم وجود انسان میتوان به عقل و منطق و همچنین به احساس و عاطفه اشاره نمود. انسان به دلیل بعد احساسی بودن گاه شاد، گاه غمگین، گاه هراسان، گاه متعجب میشود. امام صادق (ع) میفرمایند: شیعَتُنا خُلِقُوا مِنْ فاضِلِ طینَتِنا، وَ عُجِنُوا بِماءِ ولایَتِنا، یَحْزَنُونَ لِحُزْنِنا وَ یَفْرَحُونَ لِفَرَحِنا: شیعیان ما از باقیمانده گل ما آفریده شدهاند، ولایت ما در سرشت آنان عجین گشته است، آنان با ناراحتی ما ناراحت و با خوشی ما خوشحالند…
در کتاب چهار فصل زندگى * صفحه ها پشت سر هم مىروند هر یک از این صفحهها یک لحظهاند * لحظهها با شادى و غم مىروند آفتاب و ماه یک خط در میان * گاه پیدا گاه پنهان مىشوند شادى و غم نیز هر یک لحظهای * بر سر این سفره مهمان مىشوند گاه اوج خندهى ما گریه است * گاه اوج گریهى ما خنده است گریه، دل را آبیارى مى کند * خنده، یعنى اینکه دلها زنده است اهمیت: شادی در دین اسلام یک اصل است، و آن اصل بسیار مهمی است. حتی در زمانی که منع گناه میشود، هدف از آن رسیدن به شادی واقعی است. فرض کنید از طبقه چهارم به پنجره نگاه میکنیم و شخصی را میبینیم که در هوا پرواز میکند. با خود میگوئیم کاش ما جای او بودیم و پرواز میکردیم، اما بعد چند لحظه از پنجره سر را بیرون برده و میبینیم او با سر روی زمین افتاده است! بسیاری از گناهان هم در آغاز به نظر جلوه زیبا دارند اما بعد شادی واقعی را از انسان میگیرند. مولی الموحدین، امیر المومنین (ع) میفرمایند: مَن قَلَّ سُرُورُهُ، کانَ فی المَوتِ راحَتُهُ: کسى که شادىاش کم باشد، آسایش او در مردن است. در دین اسلام، نه تنها شاد بودن محمود و پسندیده است که شاد نمودن انسانها خصوصاً مومنین بسیار سفارش شده است. پیامبر اکرم (ص) میفرمایند: مَن سَرَّ مُؤمنا فَقَد سَرَّنی، و مَن سَرَّنی فَقَد سَرَّ اللّه: هر که مؤمنى را شاد سازد ، مرا شاد ساخته، و هر که مرا شاد کند ، خدا را شاد کرده است. عوامل شادی: ۱) نگرش: نوع نگرش به موضوعاتی مانند خداوند، هدف زندگی، مقام انسان، نگرش مثبت و تمرکز بر داشتهها از عوامل مهم شادی است. اگر به سراغ یخچال برویم و تمرکز بر نداشتههای داخل یخچال داشته باشیم، غم و اندوه سراغ ما میآید. اما اگر داشتهها را ببینیم، شادی و نشاط سراغ ما میآید. ما داشتههای زیادی داریم که آنها را کمتر دیدهایم. امام سجاد (ع) میفرمایند: خدایا من در کلبه فقیرانه خود چیزی دارم که تو در عرش کبریائیت نداری، من خدایی چون تو دارم و تو چون خودت را نداری! از جمله نعمتهایی که کمتر شکر گذاری میشوند، نعمت سلامتی و امنیت هستند. پیامبر اکرم (ص) میفرمایند: نِعمَتانِ مَجهولَتان: الصِّحَّهِ وَ الاَمان: دو نعمت ناشناخته هستند: نعمت سلامتی و نعمت امنیت. شادی محصول و میوه نگرش مثبت است. برای مبارزه با نگرشهای منفی باید مکان کنترل خود را درونی کرده و شروع به تغییر کنیم. کسی که خود را نیازمند تغییر و بهبود نمیداند بهتر است برای خود تابوتی سفارش دهد! برای آن که به مقام انسان پی ببرید به آیات زیر مراجعه کنید: حجر ۲۹، بقره ۳۰، اسرا ۶۱ ۲) حال: انسان باید در زمان حال زندگی کند. نباید غصه گذشته داشت یا نگران آینده بود بلکه باید از گذشته درس گرفت و برای آینده برنامهریزی داشت، اما به هر حال باید در زمان حال زندگی کرد. حال، حال، حال! سهراب سپهری میگوید: زندگی آبتنی کردن در حوضچه اکنون است. زندگی در گذشته را رها کنید. امیر المومنین (ع) میفرمایند: المَرءُ اِبنِ ساعَته: آدمیزاده فرزند زمان خود است. ۳) عدم منافسه: منافسه و چشم و هم چشمی از عوامل مهم عدم شادی است. روانشناسان منافسه را عامل بیش از %۳۰ طلاقها میدانند. در امور مادی خود را با پائینتر از خود و در امور معنوی با بالاتر از خود مقایسه کنیم. هر کسی را باید با خود او و تواناییهای خودش مقایسه کرد. ۴) ارتباط: از عوامل دیگر شادی، ارتباط موثر و صحیح است. آگاهی از قوانین ارتباط باعث رابطه صحیح میشود، که متأسفانه کمتر از %۱۰ با این قوانین آشنا هستند. عدم رعایت خطوط زرد و قرمز و عدم رعایت حرمتها در ارتباط باعث تنش و بر هم خوردن شادی میشود. دانستن تکنیکهای جذب و تحکیم در روابط باعث بهبود ارتباط و در نتیجه افزایش شادی میشود. از جمله عوامل مهم دیگر در بحث ارتباط، ارتباط صحیح با خود و صادق بودن با خود است. کسی که با خود صادق است کمتر گرفتار تضاد درونی میشود. همچنین دقت در انتخاب دوست و انتخاب همسر بسیار مهم است. ۵) معنویت: زندگی معنوی داشتن از عوامل مهم شادی است. فکر، ذکر، سیر، دعا و ارتباط معنوی با خداوند تبارک و تعالی به انسان آرامش و نشاط و شادی میدهد. خوش گمانی و اخلاص و گذشت از عوامل مهم دیگر معنوی هستند که ازمهارتهای شادکامی است. آفات شادی: ۱) معصیت: از آفات شادی، شادی همراه با معصیت است. چطور راضی میشویم به گونهای شادی کنیم که نارضایتی محبوب در آن باشد. شادی همراه با قمار، اسراف، غیبت، تمسخر، عواقب بسیار خطرناک دارد. مردم آزاری هنگام عروس کشان آخر شب، برکت ازدواج را کاهش میدهد. توهین به تیم ورزشی رقیب، برگزاری جلسات شادی همراه با توهین و دشنام به مذاهب و فِرَق دیگر بنا به آیه ۱۰۸ سوره انعام حرام است. ۲) غفلت: شادی در غفلت از یاد خدا، شادی پایدار نخواهد بود. به دنبال بازی و ورزشی که انسان را از یاد خدا غافل کند، شب نشینیهای که سود نداشته و انسان را به سمت گناه نزدیک کند، شادی لهو و لغو بوده و در قرآن مذمت شده است. سعی کن خندهها خانه خرابت نکند * غافل از واقعه روز حسابت نکند. ای که دم میزنی از نوکری احمد و آل * آن چنان باش که ارباب جوابت نکند. ۳) بیهوده: شادیهای بیدلیل نشاط و طراوات واقعی ایجاد نمیکنند، در بعضی از همایشها از حضار درخواست میشود مثلا ۳ دقیقه بیدلیل بخندند. هر چند تلقین بسیار تأثیرگذار است، اما زمانی که داروی اصل موجود است چرا باید از مشابه آن استفاده کرد. امام صادق (ع) میفرمایند: کسی که بیدلیل میخندد، گریه او در قیامت زیاد خواهد بود. ۴) افراط: افراط در خنده و شادی باعث مستی انسان میشود. از وقار و شخصیت انسان میکاهد. مورد سوء استفاده دیگران واقع میشود. بزرگان فرمودهاند: الْمَزاحُ فِى الْکَلامِ، کَالْمِلْحِ فِى الطَّعامِ: مزاح در سخن، مانند نمک در غذاست. اگر نمک غذا زیاد باشد، غذا شور، و اگر نمک غذا کم باشد ، غذا بینمک است. همچنین اگر کسی شادی افراطی داشته باشد، جدیت او کم میشود. امام علی (ع) میفرمایند: مَنْ کَثُرَ هَزْلُهُ، بَطَلَ جِدُّهُ: کسى که شوخىاش زیاد شود، جدّىاش باطل مىشود. ۵) یکطرفه: از آفات دیگر شادی، شادی یکطرفه است. که از نمونههای بارزتر آن میتوان از تمسخر، مزاحمت و توهین نام برد. حرف آخر: بیائید شاد باشیم اما نه به قیمت تمسخر دیگران. بیائید شاد باشیم اما نه به قیمت گریه دیگران. بیائید شاد باشیم و با هم بخندیم، نه به هم بخندیم. بیائید شاد باشیم و بخندیم اما نه طوری که گوشمان کر نشود و دیگر صدای مظلومی را نشنویم.