ارزش والای کلام خدا در بین مسلمانان و مقام بلند این معجزه بزرگ الهی در تمام زمانها و مکانها، قرآن پژوهان و دانایان سراسر جهان را شیفته خود ساخته و هر کس به اندازه توان و دانش خود با تاویل و تفسیر آیات کوشیده است پرده ابهام از معانی قرآن بردارد.
از جمله کسانی که به امید یافتن لولو و مرجان به اعماق این دریای بی کران پای نهاده یک دانشمند مسلمان هندی است که به بررسی گیاهان در قرآن کریم پرداخته است.
گیاهانی که قرآن مجید از آنها نام برده است هم از نظرخواص و کاربرد وهم ازجهت اشاره به رویدادها و وقایعی که همراه با نام این گیاهان آمده نیز از اهمیت ویژه ای برخوردارند و شناخت این گیاهان برای فهم بسیاری از آیات لازم است.
مقالاتی دراین زمینه تقدیم حضورتان می شود که سعی در معرفی گیاهان در قرآن داریم تا قدمی برای درک بیشتر قرآن برداشته باشیم .
نام قرآنی: مَنّ
نامهای متداول: فارسی: ترنجبین گزانگبین؛ عربی، اردو: ترنجبین، کزنجبین، منّ؛ عبری: مان؛ هندی: شیری؛ تامیلی، تلگو، ملیالمی: مِنّا؛ انگلیسی، آلمانی، روسی، لاتینی، یونانی، ایتالیایی:manna؛ فرانسوی:manne؛ اسپانیایی:mana.
نامهای علمی:Alhagi maurorum Medic (از تیره ی نیام دارانLeguminosae)؛Tamarix mannifera Ehrenb (از تیره ی گزTamaricaceae)
اشارات قرآنی
۱- وَ ظَلَّلْنَا عَلَیکُمُِ الْغَمامَ وَ اَنْزَلْنا عَلَیکُمُ الْمَنَّ وَ السَّلْوی کُلُوا مِنْ طَیباتِ مَا رَزَقْناکُمْ وَ مَا ظَلَمُونَا وَ لکِنْ کَانُوا اَنْفُسَهُمْ یظْلِمُونَ. (بقره / ۵۷)
و ابر را سایبانتان گردانیدیم و برایتان مَنّ و سلوی فرستادیم. بخورید از این چیزهای پاکیزه که شما را روزی داده ایم . آنان بر ما ستم نکردند، بلکه بر خود ستم می کردند.
۲- وَ قَطَّعْنا هُمُ اثْنَتَی عَشْرَهَ اَسْباطاً اُمَماً وَ اَوْحَینَا اِلی مُوسی اِذِ اسْتَسْقئهُ قَوْمُه اَنِ اضْرِبْ بِعَصاکَ الْحَجَرفَانْبَجستْ مِنْهُ اثْنَتَا عَشرهَ عَیناً قَدْ عَلِمَ کُلُّ اُناَسٍ مَشْرَبَهُمْ طوَ ظَلّلََْنا عَلَیهِمُ الْغَمَامَ وَ اَنْزَلْنَا عَلَیهِمُ الْمَنَّ وَ السَّلْوی کُلُوا مِنْ طَیباتِ مَا رَزَقْناکُمْ وَ مَا ظَلَمُونا وَلکِنْ کانُوا اَنْفُسَهُمْ یظْلِمُونَ (اعراف/ ۱۶۰)
بنی اسرائیل را به دوازده سبط تقسیم کردیم. و چون قوم موسی از او آب خواستند به او وحی کردیم که عصایت را بر سنگ بزن. از آن سنگ دوازده چشمه روان شد و هر گروه آبشخور خویش را بشناخت. و ابر را سایبانشان ساختیم و بر ایشان مَنّ و سَلوی نازل کردیم. بخورید از این چیزهای پاکیزه که بر شما روزی داده ایم. و آنان به ما ستم نکردند بلکه به خودشان ستم می کردند.
۳- یا بَنی اسْرائیلَ قَدْ اَنْجَیناکُمْ مِنْ عَدُوِّکُمْ وَ واعَدْناکُمْ جانِبَ الطُّورِالاَیمَنَ وَ نَزَّلْنا عَلَیکُمُ الْمَنَّ وَ السَّلْوی. کُلُوا مُنْ طَیباتِ ما رَزَقناکُمْ وَلا تَطْغَوْا فیهِ فَیحِلَّ عَلیکُم غَضَبی وَ مَنْ یحْلِلْ عَلَیهِ غَضَبی فَقَدْ هَوی. (طه / ۸۱-۸۰)
ای بنی اسرائیل، شما را از دشمنتان رهانیدیم و با شما در جانب راست کوه طور وعده نهادیم و برایتان مَنّ و سلوی نازل کردیم. از چیزهای پاکیزه که شما را روزی داده ایم بخورید و از حد مگذرانیدش تا مبادا خشم من به شما رسد، که هر کس که خشم من به او برسد، در آتش افتد.
” مَنّ” در عربی اگر چه به معنای «احسان» و «بخشش» است، امّا به طور کلی به معنای غذایی شیرین به کار رفته است که پس از خروج بنی اسرائیل از مصر و سرگردانی آنان در بیابان سینا خداوند این ماده ی غذایی را بر ایشان نازل کرد. علامه یوسف علی در قرآنی که ترجمه کرده بیان می کند که «منّ» صمغی شیرین بود که از درختان گز در صحرای سینا به دست می آمد. در کتاب لغه القرآن عبدالرشید نعمانی آمده، «مَنّ» ماده ای شبیه شهد گیاهی توصیف شده است که بر برگ بعضی درختان می نشیند و صبحدم جمع آوری می شود. تعدادی دیگر از مفسران قرآن، مانند مولانا ابوالکلام آزاد، مولانا اشراف علی ثنوی، مولانا عبدالحق حقّانی، مولانا ابوالاعلی مودودی، و مولانا عبدالماجد دریابادی، «مَنّ» را فرآورده ای گیاهی توصیف کرده ولی هیچ یک از آنان نتوانسته اند منشأ اصلی و گیاهی آن را شناسایی کنند. البته بعضی نوشته اند که ترنجبین فعلی همان «منّ» واقعی است.
ابوریحان محمدبن احمد بیرونی (۳۶۲-۴۴۰ه) اولین فردی بود که ثابت کرد ترنجبینی که از گیاهی به نام «الحاج» به دست می آید همان مَنّ قرآن است. او نیز بیان کرد حشرات بسیار کوچکی که روی بعضی از این درختان زندگی می کنند مولّد ترنجبین می باشند. کلمه ی «ترنجبین» معرّب کلمه فارسی «ترانگبین» است. (تر یعنی تازه و انگبین به معنای عسل است).
سالها پس از بیرونی در مورد شناخت گیاهان و فرآورده های گیاهی مشرق زمین پیشرفتی حاصل نشد. در سال ۱۲۳۷/۱۸۲۲ ی.ل. بورکهارت (J.L.Burckhard) نویسنده ی کتاب معروف سفرنامه ی سوریه و سرزمین مقدس نقل کرد روی بعضی درختان در سرزمین فلسطین و شام حشراتی به سر می برند که صمغی شیرین تولید می کنند. بورکهارت، که در مصر مشهور به شیخ برکات بود نقل می کند که این حشرات تنه ی درخت میزبان را نیش می زنند و در گرمای شدید روزهای آفتابی این درخت مایعی تراوش می کند که در شبهای سرد به صورت صمغ منعقد می شود. پس از چاپ کتاب بورکهارت، دیری نپایید که دو گیاه شناس معروف به نام ایرنبرگ (Ehrenberg) و همپریش (Hemprich) گزارش تحقیقات خود را در سال ۱۸۲۹ چاپ کردند و حشره ای را که مَنّ تولید می کند کوکوس مَنیپاروس (Coccus manniparus) نام گذاشتند. آنان مَنّی را که این حشره از درختان سینا تولید می کرد مشاهده کردند و نام این درختان را گز گذاشتند. از این رو در نیمه قرن نوزدهم بخوبی روشن شد که درختان صحرای سینا ماده ای قندی ترشح می کنند. بعدها، روایت کردند که مردمان اطراف صحرای سینا منّ را از درختان جمع آوری و از آن در خوراکهای شیرین استفاده می کردند. در حقیقت برای بعضی از قبایل این ناحیه این شیره ی گیاهی تنها منبع شیرین بود.
بر اساس تحقیقات علمی که تاکنون انجام شده، می توان گفت که منّی که در قرآن آمده از دو گونه مختلف گیاه به دست می آمده است. یکی گیاهی به نام «الحاج» یا «عاقول» (خارشتر) به نام علمی «الحاجی موروروم» که بوته ای خاردار و خوراک مناسبی برای شتر است و از این رو «شوک الجمل» و یا در فارسی «خارشتر» نام دارد. طول این بوته معمولاً کمتر از یک متر است اما ریشه های بسیار بلند دارد که گاهی تا عمق بین ۵ تا ۷ متر در زمین فرو می رود. علاوه بر صحرای سینا و سوریه و دیگر کشورهای عربی این گیاه در ایران و هند و پاکستان نیز دیده می شود و بیشتر در شوره زار می روید. ایران امروزه منبع اصلی منّ است که محصول آن ترنجبین نامیده می شود.
علاوه بر بوته ” الحاج” که در زمان حضرت موسی گیاهی بسیار معمولی در صحرای سینا بود، گیاه دیگری در آن ناحیه می رویید به نام گزانگبین که از آن منّ به دست می آمد. این گیاه معمولاً در سوریه، فلسطین، عراق و ایران می روید.
منـّی که از خارشتر و گزانگبین به دست می آید به ترتیب ترنجبین و کزنجبین نام دارد و هنوز در بسیاری از نقاط جهان کالایی تجاری شمرده می شود.
طعام بنی اسرائیل
در قرآن در سه مورد نام منّ آمده است و در هر سه آیه با کلمه ی سلوی (بلدرچین) همراه است. این آیات به روشنی دلالت دارد بر این که خوراکی شامل ئیدراتهای کربن شیرین (منّ) و ماده ای پروتئینی و چرب (سلوی) برای بنی اسرائیل نازل می شد که برنامه غذایی متوازنی بود. در غیر این صورت صدها هزار بنی اسرائیلی نمی توانستند تنها با خوردن منّ شیرین مدت چهل سال (۱۴۹۱-۱۴۵۱ق.م.) به زندگی ادامه دهند. اشاره ی قرآن به «سایه ی ابرها» در سوره اعراف و طه بسیار مهم و پر معنی است. این دلالت دارد که میلیونها درختی که در چنین مقیاس وسیعی برای این همه مردم ، منّ فراهم می کرد سایه دار نبود. و خداوندِ متعال ابرها را سایبان آنان قرار داد تا از آفتاب سوزان در امان باشند. لازم است متذکر شویم که «الحاج» یا خارشتر بوته ای کوچک است و نمی تواند بر آدمی سایه افکند. گزانگبین نیز درختی است کوچک با برگهایی ریز و فشرده که مناسب این منظور نیست. از این رو اگر چه این درختان در نواحی سینا بسیار زیاد بود اما سایبانی مناسب برای بنی اسرائیل در دوران سرگردانی شان نبود. اگر چه این درختان به طور اعمّ و خارشتر به طور اخصّ، پناهگاه مناسبی بود برای تولید و پرورش پرندگان یعنی سلوی (بلدرچین) که بنی اسرائیل بسادگی به آن دسترسی داشتند.
منبع :
گیاهان در قرآن ، دکتر محمد اقتدار حسین فاروقی ، ترجمه احمد نمائی .
https://article.tebyan.net/Article/AmpShow/5079