مسجد آیت الله میلانی

کودکان مظلوم و بی گناه سوریه که معلوم نیست به کدامین گناه زیر چکمه های ظالمان و مزدوران زمان پامال میشوند و آسایش و امنیتشان از بین میرود و نه تنها آواره می شوند بلکه ناپدید می شوند. کجاست وجدان های خفته که بیداریشان شده رویایی دست نیافتنی ؟ کجاست حقوق بشر و چرا جوامع جهانی و اونایی که دم از آزادی و عدالت و برابری و رفع ظلم می زنند با دیدن این عکس و منظره دردآور دل و درونشان نمی لرزد و به خود نمی آیند و آیا گناه این کودکان مظلوم چیست ؟؟؟

کودکان و زنان رنج دیده سوری بیش از چهار سال است، که آواره مطامع شیطانی و دنیاطلبی داعشی های دست پروده امریکا و اسرائیل شدند، اما همچنان ایستاده اند و زمانی که به آنان می رسی، با آن همه بی پناهی دو انگشت دستان خود را به نشانه پیروزی بالا می گیرند، به غیرت نداشته و بر باد رفته آل سعود طعنه می زنند و کوبنده «اللهم احفظ خامنه ای» می گویند.

وضعیت خانواده های آواره سوری در اصفهان+عکس
سیاست نظرات:نظر دهید admin

نسخه طلایی و معجزه آسای بازگشت حس بویایی

عارضه‌ای که با نام آنوسمیا یا کربویی شناخته می‌شود، در حقیقت از دست دادن حس بویایی می‌باشد. این وضعیت بر احساس چشایی نیز اثرگذار است.

از دست دادن حس چشایی بر کیفیت زندگی موثر است و منجر به افسردگی می‌شود. همچنین کاهش حس بویایی و چشایی کم اشتهایی و کاهش دریافت غذا را به همراه دارد. پیشنهاد می‌شود از طعم‌های مختلف برای تحریک حس چشایی خود استفاده کنید. همچنین سعی کنید رنگ غذایتان بیشتر باشد و از بافت بیشتری تشکیل شده باشد تا احساس دهانی شما بیشتر شود و جبران کاهش احساس بویایی و چشایی را نماید.

چادر معمولی:

ابتدا چادر را از قسمتی که پارچه صاف و یکدست است و مارک ندارد روی سر می اندازیم بطوریکه تا وسط بینی پایین بیاید ( لازم نیست برای همه تا وسط بینی پایین بیاریم .بسته به این که هر کسی چادرش رو چه طور سرش میکنه و به اصطلاح رو میگیره یا نه و چادر مشکی باشه یا مهمونی چادر رو از بالا همونطور تنظیم میکنیم)

قد را تا لبه ی زمین از دو طرف علامت زده

تکه اضافه چادر را از قسمتی که علامت زدیم قیچی میکنیم

وسط کمر چادر را پیدا کرده و همچنین وسط تکه ی اضافه را و آنها را روی هم قرار میدهیم و از وسط به طرفین می دوزیم

سپس چادر را دولا پهن میکنیم

از تکه ی ترکی جلوی سر ۱۵ سانت تا زده و زاویه ی بالای چادر را با انگشت نگهمیداریم یا با یک سوزن به زمین ثابت میکنیم

??جشن میلاد ولی نعمتمان امام هشتم

✅شب جمعه

✅ساعت ۲۱:۳۰

✅منزل شهید فارسی خیابان بیهقی نرسیده به راه آهن. خانوادگی

???مسجد آیت الله میلانی???

به گزارش پایگاه خبری بنیاد مستضعفان عبدالرضا جدیدساز معاون هماهنگی گروه هلدینگ گسترش پایاصنعت سینا در جمع خبرنگاران گفت: از چند سال پیش تولید چادر مشکی با کیفیت در داخل کشور از جمله اهداف راهبردی بنیاد مستضعفان بود.

وی افزود: با توجه به اینکه چادر به عنوان نماد حجاب ایرانی اسلامی مطرح است لذا همواره خواستار این بودیم که این کالای ایرانی اسلامی در داخل کشور تولید شود و این زیبنده نبود که با توجه به نیاز وسیع کشور به چادر مشکی این محصول در خارج از مرزها تولید شود.

مدیرکل صنایع نساجی و پوشاک وزارت صنعت، معدن و تجارت از افتتاح رسمی کارخانه مرغوب‌ترین چادر مشکی کشور خبر داد و گفت: لباس ایرانی با ترکیه‌ای قابل رقابت است ولی به شرط افزایش کمیت در تولیدات و همچنین اینکه مارک”ساخت ایران” برای مردم ارزش شود.

به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری تسنیم، گلناز نصرالهی در حاشیه نمایشگاه “سی‌دار” که به همت سازمان میراث فرهنگی در موسسه فرهنگی اکو برپا شده است، درباره وضعیت تولید پارچه‌های دستبافت ایرانی و صنایع نساجی علی الخصوص با محوریت هنرهای دستی اظهار داشت: برگزاری نمایشگاهی حاوی پارچه‌های دستبافت و لباس‌های ایرانی کار بسیار ارزشمندی است و در نمایشگاه نخست نیز این پارچه‌ها، وزیر صنعت نیز برپایی چنین نمایشگاه‌های را تایید کردند.

((کابوسی که هرگز در ذهنم نمی میرد. شبی از شب های سال ۱۹۲۹ بود. کوچکترین خواهرم ایوون تازه به دنیا آمده بود. ما همه خواب بودیم.از خاطرم نمی رود که ناگهان چیزی مرا به بالا پرتاب کرد، چشم که باز کردم، خودم را در دنیایی از آ تش و دود دیدم. صدای تپانچه ها با فریاد آدم ها در هم آمیخته بود. هرج و مرج عجیبی بود، شعله های آتش همه جا زبانه می کشید، سفید ها به خانه ی ما حمله کرده بودند. پدرم دشنام گویان با تپانچه ی خود آنها را هدف قرار می داد. برای فرار از آن جهنم یکدیگر را روی زمین می انداختیم و از روی هم می گذشتیم. مادرم در حالی که نوزادش را در آغوش داشت، با آنکه شعله ها همه جا زبانه می کشید و جرقه های آتش به هرسو پراکنده می شد، از میان شعله ها گذشت تا قبل از فرو ریختن سقف فرزندش را نجات دهد. فراموش نمی کنم ما تمام آن شب را عریان و بی پناه، زیر طاق آسمان، گریان و وحشت زده سر کردیم. ماموران آتش نشانی و پلیس هم آمدند، اما ایستادند که تماشا کنند خانه تا کف می سوزد و تلی از خاکستر می شود))
این ها جملاتیست از مالکوم ایکس بر گرفته از کتاب زندگی نامه ی مالکوم ایکس به قلم الکس هیلی صفحات ۱۴۳ و ۱۴۴