* خودفراموشی ضدّ منفعت طلبی
* منفعت طلبی آفتی دارد ! « اشتباه در تشخیص منفعت ! »
*خدا فراموشی ریشه ی خود فراموشی
*عوامل خدا فراموشی
*علامت ابتلاء به بیماریِ خود فراموشی
*نتیجه خود فراموشی
باسمه تعالی
خودفراموشی برابراست با فسق
*بیماری خطرناک خودفراموشی
وَ لا تَکُونُوا کَالَّذِینَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ أُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُونَ .(حشر ۱۹)
همچون کسانى نباشید که خدا را فراموش کردند، پس خدا نیز آنان را به خود فراموشى گرفتار کرد. آنان همان فاسقانند
خداوند متعال مؤمنین را نسبت به بیماری خود فراموشی هشدار میدهند و می فرمایند مراقب باشید مانند کسانی نباشید که خدا را فراموش کردند که در نهایت به بیماری خود فراموشی مبتلا می شوند .
با توجه به اینکه انسان دارای دو بعد جسمانی و روحانی است ، از نظر سلامت نیز ، هر دو بُعد باید مدّ نظر باشد . لذا چنانچه ممکن است انسانی از نظر جسمی بیمار شود ،ممکن است از نظر روحی نیز آسیب ببیند و دچار بیماری شود .
بیماری روحی اگر خطرناک تر و مضرتر از بیماری جسمانی نباشد ، کم اهمیّت تر نخواهد بود ، چرا که خیلی فرماندهی و مدیریّت این جسم در دست همان روح میباشد و اگر مرکز مدیریت آسیب دیده باشد قطعاً در رفتار و عملکرد همین بدن نمایان خواهد شد . اثبات این مطلب در زمان ما خیلی سخت نخواهد بود هنگامی که خیلی از دردهای را جناب آقای دکتر می گوید مربوط به اعصاب است و …
از این سخن خداوند متعال فهمیده می شود که خود فراموشی عیب است . انسان مؤمن و خداپرست خود را فراموش نمی کند و به فکر خود هست
انسانی که خودش را فراموش کند و به همه چیز بیندیشد و برای همه چیز تلاش کند جز خودش ، چنین کسی قطعاً دچار یک بیماری خطرناک شده است که در صورت تداوم ،آینده ی سیاهی را برای شخص رقم می زند .
*خود فراموشی ضدّ منفعت طلبی :
یکی از صفات ذاتیِ انسان ، که بسیار هم خوب میباشد صفت منفعت طلبیِ اوست که اگر این صفت به درستی جهت دهی شود تاثیر زیادی در رشد و موفقیّت انسان دارد
قرآن نیز برای هدایت انسان ، از همین خصلت او استفاده کرده است ؛ بعنوان مثال در آیه ۲۱۹ سوره مبارکه بقره در رابطه با شراب و قمار اینگونه پاسخ می دهد که با وجود منافعی که این دو برای مردم دارند امّا ضررش بیشتر از سودش میباشد و اینگونه سخن گفتن برانگیختنِ همان صفت منفعت طلبیِ بشر است :
إِثْمُهُما أَکْبَرُ مِنْ نَفْعِهِما
یعنی ای انسان فقط به تو آگاهی می دهم که ارتکاب قمار و شراب ضرر بیشتری از سودش دارد ،و تو چون خود منفعت طلب هستی طبیعتاً سراغ جایی که ضرر بیشتری دارد نخواهی رفت .
و در آیه ۱۰۵ سوره مبارکه مائده نیز ارزش این صفت پررنگ میباشد آنجا که می فرماید :
عَلَیْکُمْ أَنْفُسَکُمْ
بد نیست کمی به فکر خود باشید و از مهلکه و گمراهی و جهنّم خودتان را نجات دهید .
* منفعت طلبی آفتی دارد !
امّا از آنجایی که هر گلی را خاری است ، این صفت خوب نیز آفتی دارد که آفتِ منفعت طلبی از این قرار است : تشخیصِ اشتباه در مصادیقِ منفعت ، شبه منغعت را منفعت پنداشدن
دو نفر را در نظر بگیرید که یکی به سراغ موّاد مخدّر رفته و دیگری بالعکس ، فرار می کند و از چنین آلودگی فاصله گرفته است . هر دوی اینها منفعت طلب هستند امّا یکی منفعت و سود خود را در استفاده از چنین کثافتی می داند(با عناوین تقلّبی مانند کسب آرامش و تسکین دردها و …) و دیگری منفعت خود را در فاصله گرفتن از آن مواد می داند ، پس هر دو منفعت طلب هستند امّا یکی در مصداقش به خطا رفته است .
*اشتباه در تشخیص منفعت :
چگونه ممکن است انسانی ،منفعتش را با غیر منفعتش اشتباه بگیرد ؟؟
باید گفت که کار شیطان همین إِخلال در تشخیص است :
وَ زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطانُ ما کانُوا یَعْمَلُونَ
در جاهای مختلفی از قرآن ،کلمه تزیین بکار رفته است . تزیین در جایی استفاده می شود که یک زشتی را بخواهد به شکل زیبایی جلوه کند ، در این صورت گفته می شود که تزیین شده است . و این شیطان و شیطانیان هستند که زشتی های دنیا را زیبا جلوه می دهند و انسان ها را در تشخیص زیبایی ها و منفعت های واقعی به خطا می برند . (البته انسان را عملکرد نا صحیح خود این راه را برای شیطان باز می کند)
با طناب پوسیده شیطان به چاه نروید
آیه ۱۶ همین سوره حشر :
کَمَثَلِ الشَّیْطانِ إِذْ قالَ لِلْإِنْسانِ اکْفُرْ فَلَمَّا کَفَرَ قالَ إِنِّی بَریءٌ مِنْکَ إِنِّی أَخافُ اللَّهَ رَبَّ الْعالَمین
شیطان به انسان وعده می دهد و به او پیشنهادی می دهد ،امّا زمانی که انسان خطاکار مرتکب آن اشتباه می شود اولین کسی که پشت انسان را خالی می کند همین شیطان نامرد است
زمانی که برصیصای عابد مرتکب خطا شد ، شیطان برای پوشاندن خطایش ، پیشنهاد خطای بزرگتری(قتل) داد و در نهایت زمانی که بر چوبه ی دار آویخته شده بود با وعده پوشالینِ شیطان ، بطور کلی کافر شد و برصیصای عابد در حالی از دنیا رفت که به خدا کافر بود .
باید مراقب باشیم در معاملات اقتصادی سرمان کلاه نگذارند :
امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند:
أَلَا حُرٌّ یَدَعُ هَذِهِ اللُّمَاظَهَ لِأَهْلِهَا إِنَّهُ لَیْسَ لِأَنْفُسِکُمْ ثَمَنٌ إِلَّا الْجَنَّهَ فَلَا تَبِیعُوهَا إِلَّا بِهَا نهج البلاغه . حکمت ۴۶۵] ۴۵۶
آیا کسی نیست که نیمخوره گذشتکان (دنیا) را دور بیندازد . مراقب باشید که قیمت شما فقط و فقط بهشت است به کمتر از آن نفروشید .
*خدا فراموشی ریشه ی خود فراموشی
ریشه ی خود فراموشی ، خدا فراموشی است ، لذا کسی که خدا را فراموش کرده است ولی به گمان خودش دنبال منافعش می باشد سخت در اشتباه است . کسی که خودش را فراموش کرده چگونه میتواند به فکر منافعش باشد ؟!؟
نَسُوا اللَّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ
چگونه خدا فراموشی موجب خود فراموشی می شود ؟ به دو شکل می توان تبیین کرد :
۱.خدافراموشی موجب میشود انسان هدفِ آفرینش خود را فراموش کند ، لذا از امکانات ، استعدادها و توانایی هایی که خداوند برای هدف والاتری در وجود او نهاده ، غفلت می کند و در نهایت ذخیره ای برای زندگی اصلی و ابدی خود تهیّه نمی کند و غرق در لذات مادی و شهوانی دنیا می شود ، در حالی که میتوانست از دنیا ثمره و فایده ی بهتری کسب کند .
۲.فراموش کردن خدا در حقیقت فراموش کردنِ صفاتِ پاک اوست و فاصله گرفتنِ هر انسانی از چنین صفاتی ، فاصله گرفتن از ذات خودِ اوست ، لذا رفته رفته به مرور زمان از انسانیّت خودش فاصله می گیرد . (و به حیوانیّت نزدیکتر می شود)
*عوامل خدا فراموشی
عواملی موجب نسیان و فراموشی خدا می شود که در ذیل به آن اشاره می کنیم :
۱ـ شیطان
قرآن کریم در باره کافران و دلباختگان به عالم طبیعت می گوید: «إستحوذ عَلیهم الشَیطان فَأَنسیهم ذکر الله أُولئک حزب الشیطان ألا إن حِزْبُ الشَیطان هُم الخاسِرون» مجادله/۱۹ [شیطان بر آنها مسلط شده و آنها را همانند حیوانات مطیع ، تحت سلطه خود در آورده و یاد خداوند را که تنها سرمایه تحصیل سعادت است ، از آنها گرفته است.] تمام تلاش شیطان این است که سرمایه خدا خواهی را از انسان بگیرد و اگر کسی سرمایه خدا خواهی را باخت ، خودش را از یاد میبرد . آیه مورد بحث سه مطلب را در کنار هم ذکر میکند : ۱ـ شیطان در برابر انسان دسیسه می کند تا براو استیلا یابد و سرمایه را از او بگیرد . ۲ـ چون سرمایه در جان آدمی است ؛ کافران و سایر دنیازدگان ، در اثر وسوسه شیطان آن سرمایه را باختند از این رو یاد خدا از آنها گرفته شد . ۳ ـ انسانی که تحت ولایت شیطان قرار گرفت خویشتن را که همان روح الهی است فراموش می کند .
۲ ـ تعلق به دنیا
دنیا عامل نسیان خداوند است؛ زیرا اولاً، هیچ عالمی از دنیا پست تر نیست و ثانیاَ رسیدن به مقام والای انسانی در آن میسور انسان نخواهد بود. بنابر این، بحث در دو محور است: محور اول این که عالمی پست تر از نشئه دنیا نیست ، امیرالمؤمنین(ع) میفرماید: «مِن هَوانِ الدُنیا عَلی الله أنه لایعصی إلی فیها» (نهج البلاغه/حکمت ۳۸۵) [از فرومایگی دنیا همین بس، که خدا در هیچ عالمی ، نه در عوالم قبل از دنیا و نه در عوالم بعد از دنیا ، معصیت نمی شود . تنها در دنیا معصیت می شود.] محور دوم این که انسان به مقام کمال و والایی نمی رسد و هیچ انسان کاملی دست او را نمی گیرد ، جز این که دنیا را ترک کند «و لا ینال ماعنده إلا بترکها» (نهج البلاغه/حکمت ۳۸۵ ) علی(ع) در اوصاف متقین و اولیای الهی فرمود: «لو لا الأجل الذی کتب الله علیهم لم تَستقر أرواحُهُم فی أجسادهم طرفه عَینٍ» (نهج البلاغه، خطبه ۱۹۳) [اگر قضا و قدر الهی و تعیین مدت عمر آنان نبود ، لحظه ای حاضر نبودند در این دنیا بمانند] زیرا انسان تا وقتی در دنیا است از لذت شهود معبود محروم است در حالیکه خواسته انسان پرهیزکار آن است که به عالمی سفر کند که همسفران او انبیا و اولیای الهی هستند و تنها مشهود او همان معبود اوست. باید توجه داشت که مقصود از دنیا زمین و آسمان و دریا و صحرا و جانوران و اختران نیست ؛ زیرا همه پدیده های عالم هستی، آیات الهی اند هرگز نشانه های خدا مذموم نخواهد بود ؛ بلکه مراد از دنیا، عناوین اعتباری است که هر کدام مایه تفاخر بیجاو تکاثر ناروا است . مثل این که کسی افتخار کند ، این مال انبوه از آن من است و آن مقام اعتباری به من تعلق دارد . این دنیا به دلیل این که انسان را به خویشتن مشغول می کند و از یاد خدا باز می دارد ، مذموم است . حاصل آن که ؛ خود بینی و برای خود خواستن و رفاه خویشتن را هدف قرار دادن و استئثار نمودن دنیاست . ولی خود را برای خداوند به کار گرفتن و همه خواسته های خویش را نثار فرمان خداوند کردن ، و ایثار نمودن پرهیز از دنیاست . قرآن در سوره «آل عمران» فرمود: افرادی که خویشتن خویش رافراموش کردند ، کسانی هستند که فقط به فکر خودشان هستند و چون بفکر خودشان هستند از خدا غاغلند «و طائفه قد أهمتهم أنفسهم یظنون بالله غیر الحق ظن الجاهلیه» آل عمران/۱۵۴ آنان خود انسانی و فطرت اصلی خویش را باپرداختن به خود طبیعی و حیوانی فراموش کردند و با سرگرمی به طبیعت ، از انسانیت اصیل خود غافل شدند ؛ تمام تلاششان این است که از مزایای زود گذر ماده و طبیعت بهره مند شوند ، تمام همتشان به حفظ نشئه طبیعی آنهاست و لذا با پندار جاهلی، گمان ناحقی نسبت به خداوند دارند. کسی که وجود اصیل خود راشناخت و آن را متاع گرانقدر ی تشخیص داد ، این متاع گرانقدر را در بازار شهادت و جهاد ، به خداوند که خریدار کالای پر ارج شهادت و مشتری ارزشمند جان شهید است ، می فروشد «إن الله اشتری من المؤمنین أنفسهم و أموالهم» توبه/۱۱۱ بنابر این ، آن کسی که خود را شناخت و به ارزش جاودانه خود پی برد، خود را به خدا می فروشد و آن که خود را نشناخت، گرفتار طبیعت شده و در رهن ماده قرار می گیرد ، و به آن مشغول می گردد .
۳ ـ گناه
از عواملی که باعث فراموشی خدا و غفلت از او می شود گناه است که همچون پرده ای بین انسان و خدا آویخته می شود و در نتیجه او خداوند را فراموش می کند . مرحوم شیخ صدوق(ره) در کتاب ارزشمند «التوحید» از حضرت امام رضا(ع) نقل میکند که شخصی پرسید: چرا خدا محجوب است؟ فرمود: « او محجوب نیست اینکه شما او را نمیبینید در اثر کثرت گناهان است که همانند پرده ای جلوی شهود فطرت را می گیرد و نمی گذارد انسان با چشم فطرت خداوند را مشاهده کند» «إن الاحتجاب عن الخلق لکثره ذنوبهم» (توحید صدوق/۲۵۲) آیه الله جوادی آملی،تفسیر موضوعی قرآن ج ۱۲ (فطرت در قرآن)
*علامت ابتلاء به بیماریِ خود فراموشی
علامت ابتلاء به این بیماری را آیه ۱۸ سوره مبارکه حشر اینگونه عنوان می کند که چیزی برای خود از پیش نفرستاده :
… یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ لْتَنْظُرْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ لِغَدٍ …
اگر کسی به فکر خودش باشد طبیعتاً باید به فکر آینده خود نیز باشد ، لذا در این آیه می فرماید مؤمنین مراقب باشید که هر کسی(نَفْسٌ : به صورت نکره آمده) باید در حساب پس انداز خودش موجودی داشته باشد که فردا به این موجودی حساب نیازمند است و در آیه بعد (۱۹ حشر) می فرماید مراقب باشید که به خودفراموشی مبتلا نشوید . از سیاق این دو آیه فهمیده می شود که اگر کسی برای آینده خود هیچ برنامه ای ندارد و در حساب اصلی خود هیچ موجودی پس انداز نکرده است چنین کسی مبتلا به خودفراموشی شده است.
*نتیجه خود فراموشی
خدافراموشی و خود فراموشی منجر به فسق و فجور و دوری از رحمت خدا می شود :
فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ أُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُونَ .(حشر ۱۹)
کسانی که خدا و خود را فراموش کرده اند همان فاسقانند ، چون کسی که اهل فسق است زمانی که مرتکب فسق و فجور می شود اولیّن دودش به چشم خودش می رود (آینده خود را خراب می کند)
الْمُنافِقُونَ وَ الْمُنافِقاتُ بَعْضُهُمْ مِنْ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمُنْکَرِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ وَ یَقْبِضُونَ أَیْدِیَهُمْ نَسُوا اللَّهَ فَنَسِیَهُمْ إِنَّ الْمُنافِقینَ هُمُ الْفاسِقُون (التوبه ۶۷)
… وَ لَعَنَهُمُ اللَّه … (۶۸ التوبه)
نفاق و فسق رابطه مستقیم با یکدیگر دارد و خداوند به چنین کسانی وعده ی دوری از رحمت خودش را داده است(لعنت خدا یعنی : دوری از رحمت خدا)