«شهادت کمال انسان است .»
امام خمینی (ره)
شهید : حسن مهاجر بعد
تاریخ تولد: ۱۳۴۴
تاریخ شهادت : ۲۳ بهمن ۱۳۶۴
عملیات و محل شهادت : والفجر۸ – اروند رود
زندگینامه شهید:
شهید حسن مهاجر در سال ۱۳۴۵ در خانواده ای مذهبی پا به عرصه گیتی نهاد. وی از همان اوایل کودکی تحت تعلیمات دینی و مذهبی قرار گرفت .سکوت و خلق وخوی او از همان اوایل کودکی بیانگر روحیه ی عظیم در وی بود .
کودکی بود ارام و ،کم حرف و پرکار .خلاقیت و ابتکار عمل فوق العاده ای در انجام کار ها داشت . در هفت سالگی وارد مدرسه ابتدایی شد و در طی یکی از تعطیلات تابستانی در همین دوره برطبق یک روال دیرینه همانند دیگر افراد فامیل تحت تعلیمات قرآنی پدر بزرگ روحانی خویش قرار گرفت. پس از طی دوره پنج ساله دبستان وارد مدرسه راهنمایی شد. این دوران همزمان با انقلاب شکوهمنند اسلامی بود .
ایشان در تظاهرات و راهپیمایی ها حضور مستمر و پیگیر داشت . با ان سن کم مانند همرزمان بزرگسالش در اکثر صحنه های انقلاب حضور داشت.در یکی از همین صحنه ها از ناحیه مچ پا مجروح و در منزل بستری گردید .شهید حسن از زمان حکومت ستم شاهی با مجالس مذهبی انس و الفتی دیرینه داشت . این انس و الفت تبعد از انقلاب نیز با شرکت در جلسات فرهنگی مذهبی سیاسی مسجد و غیره ادامه یافت . پاسداری از رادیو و تلویزیون مرکز مشهد و پادگان بسیج مشهد و کوچه و خیابان های محله و گشت شبانه از دیگر فعالیت های وی در انقلاب بود.
در درگیری های اوایل دهه ۶۰بین جناح لیبرال به رهبری بنی صدر و جناح اصیل اسلامی به رهبری اقای خمینی در پشتیبانی از شهید مظلوم بهشتی همیشه پیش قدم بود. شروع جنگ روح تازه ای در ایشان رسید و شهادت یکی از دوستانش روحیه او را قوی تر ساخت . در تابستان ۱۳۶۱راهی دوره اموزشی جهت جبهه شد . این در حالی بود که دوره اموزشی با ماه مبارک رمضان مصادف شده بود . بعد از اتمام دوره به علت مشکلات تحصیلی از رفتن به جبهه بازماند . تحمل فراق به ویژه که پدر و براددر و پسر خاله و بسیاری ا زفامیل ها و اشنایان و دوستانش در جبهه به سر میبردند برای او خیلی سخت بود و بلافاصله پس از فراغت از کارهای تحصیلی راهی جبهه شد . شهید حسن سه بار و هر بار سه ماه به طور داوطلبانه در جبهه های نبرد شرکت کرد. در سال ۶۳ برای فراگیری حرفه ای مفید وارد مرکز شماره یک سازمان اموزش فنی و حرفه ای کشور در مشهد گردید . پس از موفقیت در رشته برق صنعتی و کسب مدرک مربوطه با وجود اینکه مشمول محسوب نمی شد در لباس مقدس پاسدار مشمولی راهی جبهه شد . البته با کوله باری از تجربه نظامی و فنی . لذا در مخابرات لشکر ۵ نصر مشغول شد. در این مدت ایشان یک بار مجروح شد و به مدت ۱۵ روز در بیمارستان های اهواز و مشاهده برخورد نامناسب پرستار و دکتر هندی ان مرکز از معالجه انگشت خود سر باز زد که همین امر موجب معیوب شدن انگشت وی شد. در این هنگام به اصرار خانواده شهید ،مقدمات ازدواج ایشان با دختر دایی شان فراهم گردیده و این دو به اسم یکدیگر درآمدند . شهید حسن علاوه بر کمک های جانبی به جبهه ،از کمک ها ی جنسی و نقد ی نیز خود داری نمی ورزید. در یکی از این موارد که چیز قابلی به همراه شهید نبوده ایشان ساعت مچی خود را که سوغات سفر حج والدینش بود را تقدیم نمود و خود را از مصادیق بارز جهاد گران با مال و جان در راه خداوند قرار داد.بالاخره پس از مدت ها پروردگارش او را به سوی فراخواندو چراغی دیگر از چراغ های روی این کره خاکی را خاموش نمود . در شب دوم عملیات والفجر هشت در حالیکه ایشان مسیولیت با سیم محور را بر عهده داشت با اصابت ترکش خمپاره به ناحیه پشت سر به شهادت میرسد.پیکر مطهر شهید که ابتدائا در حالت کما قرار گرفته بود پس از انتقال به بیمارستان با شهید عزیز دیگری عوض شد.همین مطلب موجب شد تا پیکر ایشان به اسم ان شهید در بیماستان نگهداری شود. پس از جستوجو های زیاد بتوسط خانواده ان شهید گرانقدر پیکر پاک ایشان از معراج شهدای تهران پیدا و پس از انتقال به مشهد بعد از گذشت۵۸ روز در یازدهم فروردین ماه سال ۶۵ تشییع گردید و در جوار دیگر شهدای والا مقام و در بهشت رضا علیه السلام دفن شد. شهید حسن به علت اخلاق حسنه ای که داشت دارای دوستان و اشنایان بسیارزیادی در مشهد و سایر شهرستان های کشور اسلامیان بود.با انتشار خبر شهادت ایشان ،تمامی دوستان و اشنایان در غم و ماتم فرو رفته و برای ایشان گریستند.