نوشته‌های تازه
آخرین دیدگاه‌ها
استاد الهی خلاصه مباحث مطرح شده در شب اول تا هشتم محرم
یکشنبه, 25 شهریور 1397

استاد الهی دهه اول محرم هیات محبان الحسین علیه السلام مسجد آیت الله میلانی
موضوع سخنرانی : سبک زندگی حسینی
باسمه تعالی
خلاصه مباحث مطرح شده در شب اول محرم
استاد الهی خراسانی
مسجد آیت الله میلانی رحمه الله
مشهد مقدّس
موضوع بحث : سبک زندگی حسینی (علیه السلام)

در جلسه ی اول برای ورود به بحث مقدماتی مطرح شد ؛
۱. تعریف سبک زندگی ؛
مفهوم سبک زندگی از مفاهیم نسبتاً روشن میباشد ، که میتوان به طور مختصر اینگونه گفت :
روش زندگی کردن که همه جلوه های رفتاری ما را شامل می شود
(در حوزه های مختلف ، اعمّ از : فردی ، اجتماعی ، سیاسی ،‌اقتصادی و … )
۲. منشاء سبک زندگی ؛
منشاء رفتارهای هر انسانی (سبک زندگی هر شخصی) باور ، اعتقاد ،‌ایدئولوژی و افکار آن شخص میباشد .
افکاری که سبک زندگی از آنها نشأت می گیرد بر دو نوع است :
الف – باورهایی از جنس هست ها و نیست ها جهان بینی / ایدئولوژی
ب – باورهایی از جنس بایدها و نبایدها(زشت ها و زیباها) ارزش ها
• جهان بینی :
اینکه این دنیا خالق و مدبّری دارد که همه چیز به دست اوست یک نوع نگاه به دنیاست در مقابل هم نگاه دیگری است که منکر خدا و صاحبی برای دنیاست
این ۲ باور متفاوت ، ۲ عمکرد و رفتار متفاوتی در پی دارد ؛
بعنوان مثال :‌
اینکه اتومبیلم را کجا پارک کنم می تواند تأثیر گرفته از اعتقادم باشد ، کسی که جهان بینی نوع اول را دارد می گوید هر چند پلیس نیست که جریمه کند ، هر چند کسی نمیتواند به من چیزی بگوید امّا چون مردم آزاری می شود و قیامت و حسابرسی در کار هست من در محل تردد دیگران پارک نمی کنم .
قرآن ۲ نوع کاسب معرفی می فرماید :‌
*یک کاسب موقع معامله ، رضایت خدا را مد نظر دارد و هر عملکردی (قیمت ، بیان صفات جنس و..) با نگاه به اینکه خدایی وجود دارد میباشد
*یک کاسب هم اهل کم فروشی و … است
سوره مبارکه مطفّفین بعد از اینکه می فرماید وای بر کم فروشان ، نوع کم فروشی را توضیح می دهد در نهایت این نوع عملکرد را برگرفته از نوع اعتقاد ایشان می دانند ؛
اگر گمان به وجود قیامت و حسابرسی داشته باشد اینگونه احتکار و کم فروشی و… نمی کرد .
لذا باورها تأثیر مستقیم در عملکرد و رفتار دارد .
• ارزش ها :
دومین منشاء که تأثیر مستقیم در سبک زندگی دارد ارزش هاست (شایسته ها و ناشایسته ها)
چرا لباسی که موجب تحقیر و انگشت نما شدن باشد نمی پوشم چون زشت است
در یک مجلس جای خودم را به بزرگتری که تازه وارد شده می دهم چون خوب است(اگر بلند نشوم زشت است)
بنابراین ارزش ها نیز تأثیر مستقیم در عملکرد و رفتار دارد
*رابطه شخصیّت و سبک زندگی :
آنچه که تعبیر به شخصیّت می شود مجموعه ای از باورها و ارزشهای اوست
قُلْ کُلٌّ یَعْمَلُ عَلى‏ شاکِلَتِه‏
هر کسی براساس شخصیت و شاکله ی خودش عمل می کند .
انسان متدیّن و مذهبی ،‌شخصیّت خودش را حفظ می کند ،‌ آبرویش را هر جایی بکار نمی برد چون باور دارد خدایی هست و این آبرو و شخصیّت از آنِ خداست (کاری نمی کند که تحقیر شود ، مورد ریش خند واقع شود ،‌انگشت نما بشود و…)
الْمُؤْمِنُ‏ لَا یَظْلِمُ‏ وَ لَا یَتَأَثَّم‏
اللَّهُمَ‏ اجْعَلْ مَحْیَایَ‏ مَحْیَا مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ مَمَاتِی‏ مَمَاتَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد
خدایا شخصیت و شاکله ی من را شبیه شخصیّت رسول و خاندانش قرار بده .
*یک نمونه از اصحاب حضرت سیدالشهداء علیه السلام :
حضرت مسلم علیه السلام برای رضایت مولایش تن به هر کاری داد ، امّا لحظه ای در مقابل دشمن تن به ذلّت نداد .
مغرور نشد (زمانی که همه در کوفه به استقبالش آمدند)
حضرت مسلم علیه السلام :
افسرده نشد ( زمانی که کوفیان میدان را خالی کردند و او را تنها گذاشتند)
حضرت مسلم علیه السلام : موقع خالی کردن میدان توسط کوفیان ، کوفه را ترک نکرد چون دستوری از سمت فرمانده نرسیده بود.
حضرت مسلم علیه السلام ، تمام ناراحتی ونگرانی و گریه اش بخاطر حضرت اباعبدالله علیه السلام بود .
این نوع عملکرد ایشان برگفته از نگرش و اعتقاد ایشان میباشد .

باسمه تعالی
خلاصه مطالب شب دوم
موضوع : سبک زندگی حسینی علیه السلام
استاد : الهی خراسانی
مشهد مقدّس . مسجد آیت الله میلانی رحمه الله

« قُلْ کُلٌّ یَعْمَلُ عَلى‏ شاکِلَتِه‏ … » إسراء ۸۴
در این جلسه مباحثی پیرامون ارتباط بین شخصیتِ هر فردی و سبک زندگی او در توضیحاتی ذیل آیه فوق مطرح شد.
شواهدی وجود دارد که در بین مردم نیز این مطلب مورد قبول است که عملکرد انسانها برگرفته از شخصیت ایشان است ،‌بعنوان مثال :
*اینکه در برخی جاها نوشته اند مثلاً‌فلان کار نشانه ی شخصیت شماست (پارک نکردن ، رعایت سکوت ،‌ ارائه بلیط و …) ؛
*اینکه در برخورد دو نفر اگر از یک طرف عملکرد و حرف غیر منطقی سر بزند اطرافیان می گویند شخصیت خودش را نشان داد ؛
*زمانی که در مورد کسی تحقیق می کنیم یکی از پاسخهایی که می شنویم اینست که فلانی آدم باشخصیتی است خیالت راحت باشد و…

*یکی از شاخصه های سبک زندگی حسینی علیه السلام ،‌ کرامت مندی است ؛
مَنْ کَرُمَتْ عَلَیْهِ نَفْسُهُ هَانَتْ عَلَیْهِ [شَهْوَتُهُ‏] شَهَوَاتُه‏ نهج البلاغه – حکمت ۴۵۸ یا ۴۴۹
کسی که کرامت نفس داشته باشد و برای خودش شخصیت قائل باشد شهواتش برای او خوار و حقیر می شود
جوانی که برای خودش شخصیت قائل باشد دنبال هر کسی راه نمی افتد
دختری که شخصیّت و أصالت دارد دل به هر کسی نمی بندد

*رابطه شخصیتِ هر کس با نوعِ تربیتِ وی ؛
نوع تربیت پدر و مادر و خانواده بر روی شخصیّت فرزند تاثیر خیلی مهم دارد ؛
• دختری که در منزل نه فقط از لحاظ اقتصادی بلکه از لحاظ عاطفی نیز از طرف پدر و مادر تأمین می شود ؛
• دختری که برادر غیرتی و دلسوز و عاقل که به شخصیت خواهرش اهمیت بدهد داشته باشد ؛
• دختری که در خانواده در تصمیمات مهم با او مشورت می کرده اند و او را بحساب می آورده اند جایگاه و شخصیّت می داده اند و …
چنین دختری معلوم است که بطور طبیعی باید آنچنان با شخصیّت بار بیاید که به هر کسی اجازه ورود به حریمش را ندهد.
برخی گمان می کنند مهریه ی بالا نشان از شخصیّت دخترشان هست ،‌این نگاه کاملاً غلط است که در روایات اتفاقاً مهریه ی کم را نشان از شخصیّت والای دختر می داند
برفرض که مهریه را ۱۰۰۰ سکّه قرار بدهید آیا شخصیّت دخرتان را حفظ کرده اید ؟ مگر قرار است قیمت بر روی دخترتان بگذارید ؟
کدام پدر عاقل و مهربانی حاضر است دخترش را با هزار سکه بفروشد ؟؟!!
اگر کسی مرتکب خطا و اشتباه شد ،‌اجازه نداریم شخصیّتش را مورد حمله قرار بدهیم(در امر به معروف و نهی از منکر نیز باید فعل را قبیح بشماریم نه اینکه شخص را تحقیر کنیم)
مبادا برخی متدیّنین و مسجدی ها ،‌یک جوانی را بخاطر کاری که مورد پسند برخی نیست از مسجد بِبُرَنْد

مَنْ هَانَتْ‏ عَلَیْهِ نَفْسُهُ فَلَا تَأْمَنْ شَرَّهُ‏. تحف العقول – بیانات امام هادی علیه السلام
از هیچ شری از طرف انسان بی شخصیّت (که در نزد خودش خوار هست) احساس امنیّت مکن .

جوان:
*اگر با شخصیّت باشد دست به هر کاری نمی زند
*اگر بی شخصیّت باشد دست به هر کار ی می زند
پدر ، مادر ،‌ برادر !! شخصیّت دختر را حفظ کنید که اگر بی شخصیّت شد ،‌احساس پوچی و بی ارزشی به او دست داد ، دست به هر کاری خواهد زد .

مَا أَقْبَحَ‏ بِالْمُؤْمِنِ أَنْ تَکُونَ لَهُ رَغْبَهٌ تُذِلُّه‏ الکافی ، ج‏۲، ص: ۳۲۰، باب الطمع
چقدر زشت است مؤمن خواسته ای داشته باشد که منجر به ذلّت بشود . در این
سخن نیز شخصیّت مؤمن مد نظر وافع شده و باید در اهداف و خواسته ها و برنامه ریزی ها ، ‌مراقب باشد که به شخصیّت لطمه ای وارد نشود .
برخی مواقع ممکن است که شخصیّت ما ، یک شخصیّت فرعونی باشد البته با مصر کوچکتر . بعنوان مثال کسی که در مقابل همسر و فرزندان قلدری می کند و قصد بیگاری کشیدن دارد ، این نیز یک فرعون است :
قرآن می فرماید :‌
إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلا فِی الْأَرْضِ وَ جَعَلَ أَهْلَها شِیَعاً یَسْتَضْعِفُ طائِفَهً مِنْهُم‏ قصص ۴
فرعون اهل سرکشی و برتری جویی در زمین بود و مردم را تضعیف می کرد ، حال اگر کسی همین رویه را در زندگی خودش در پیش گرفته آیا جدای از فرعون است ؟؟؟

امام حسین علیه السلام و اصحابشان دارای شخصیّت والایی هستند که در گفته ها و عملکرد ایشان در جریان کربلا به خوبی مشهود است ؛‌
عمر سعد ملعون در روز عاشوراء بسته ی پیشنهادی به حضرت دادند که بتواند وارد مذاکره بشود از جمله اینکه با یزید بیعت کند و در امان باقی بماند :
شخصیّت والای حضرت در پاسخ شجاعانه ی ایشان نمایان است که فرمودند :‌
«ألا و إنّ الدعىّ‏ بن‏ الدعىّ قد رکزنى‏ بین اثنتین: بین السّلّه و الذّلّه و هیهات منّا الذّلّه، یأبى اللَّه ذلک لنا و رسوله و المؤمنون، و حجور طابت و طهرت، و أنوف حمیّه و نفوس أبیّه من ان نؤثر

طاعه اللّئام على مصارع الکرام ….» هان اى مردم!
اى عصرها و نسل‏ها! بهوش که این فرومایه و فرزند فرومایه، اینک مرا میان دو راه و دو انتخاب قرار داده است: بر سر دو راهى ذلّت پذیرى و تسلیم خفّت‏بار در برابر فرومایگان و بیدادگران حاکم، و یا مرگ پر افتخار و با عزّت و سرفرازى! و چقدر دور است از ما که ذلّت و خوارى را برگزینیم. خدا و پیامبر او و ایمان‏آوردگان و روشنفکران و دامانهاى پاک و رگ و ریشه‏هاى پاکیزه و مغزهاى روشن اندیش و غیرتمند و جانهاى ستم ستیز و با شرافت نمى‏پذیرند که ما فرمانبردارى فرومایگان و استبدادگران پست و رذالت پیشه را بر شهادتگاه رادمردان و آزادمنشان مقدّم بداریم.
جالب اینکه حضرت این نوع شجاعت و شخصیّت(ظلم ناپذیر) را به دامان پاک مادر برمیگردانند

در مقابل حر نیز اینگونه فرمودند که :
انت‏ حر فی الدّنیا و الآخره کما سمّتک‏ امّک‏
یعنی اینچنین شخصیّت انسان بستگی به مادر و نوع تربیت و…دارد .

باسمه تعالی
خلاصه مطالب شب سوم محرم
موضوع : سبک زندگی حسینی علیه السلام
استاد: الهی خراسانی
مسجدآیت الله میلانی رحمه الله
شخصیّت عامل اصلی و تعیین کننده در سبک زندگی فرد هست
قُلْ کُلٌّ یَعْمَلُ عَلى‏ شاکِلَتِه‏ … ۸۴ إسراء

پیامبران آمده اند که سبک زندگی انسانها را جهت دهی کنند
قرآن می فرماید :
صِبْغَهَ اللَّهِ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَه … ۱۳۸ بقره
انبیاء آمده اند تا به زندگی ما رنگ خدا بزنند
رنگ خدا عبارت است از :
مجموعه ای که صفات ممدوح و پسندیده را شامل می شود از جمله : گذشت ، مهربانی ، دغدغه مندی ،‌خیر رسانی ، عبادت ،‌معنویت ،‌علم ،‌دانش ،‌تحصیل ،‌انفاق ،‌ایثار و…
که همه ی این صفات ریشه در فطرت انسان دارد
در قرآن هم تعبیر صِبْغَهَ اللَّه‏ داریم و هم تعبیر فِطْرَتَ‏ اللَّه‏ . این دوتعبیر رابطه نزدیک به هم دارد ، گویا خداوند متعال جلوه ای از رنگ خودش را در عمق وجود و سرشت و فطرت انسانی قرار داده است .
لذا انسانها با زبان ها و قومیّت های متفاوت و حتی با زمانهای مختلف ، فطرت ثابت و گرایشها و صفات پسندیده ی مشترکی دارند
خداوند متعال می فرماید :
فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنیفاً فِطْرَتَ‏ اللَّهِ الَّتی‏ فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها لا تَبْدیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذلِکَ الدِّینُ الْقَیِّم‏
فطرتی که خداوند ، انسانها ر ا بر آن اساس خلق فرموده تغییر یافتنی نیست ،‌و دین قیّم و پایدار و استوار نیز براساس همین فطرت است

دین ریشه در فطرت دارد لذا حرفهای دین برای فطرت آشناست .
وَاتَرَ إِلَیْهِمْ أَنْبِیَاءَهُ لِیَسْتَأْدُوهُمْ مِیثَاقَ فِطْرَتِهِ وَ یُذَکِّرُوهُمْ مَنْسِیَّ نِعْمَتِهِ وَ یَحْتَجُّوا عَلَیْهِمْ بِالتَّبْلِیغِ وَ یُثِیرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ‏ الْعُقُول‏ نهج البلاغه ، خطبه ۱
حضرت امیر علیه السلام برای بعثت انبیاء اهدافی را بیان می فرمایند از جمله :
جهت دهی رفتار انسانها به سمت فطرت و همچنین رشدو شکوفایی استعدادهای نهفته ی عقل انسانی
انبیاء آمده اند که انسانیّت ما را شکوفا کنند

*نقطه ی شروع (انبیاء برای رسیدن به این هدف از چه وسیله و روشی استفاده کردند؟):
اگر کسی بخواهد رفتار و عملکرد افراد زیر مجموعه ی خود را به سمت خاصّی،‌ جهت دهی کند از ۲ راه و روش ممکن است این کار را انجام بدهد :
۱. صدور بخشنامه و استفاده از قانون و قدرت
۲. سرمایه گذاری بر روی شخصیت (تغییر نگرش و …)
*راه اول :
بعنوان مثال مدیر یک دبیرستان بدون اینکه برای کار تربیتی هزینه (مالی، ‌فکری، ‌زمانی) نمی کند امّا برای اینکه رفتار دانش آموزان را تحت کنترل داشته باشد آئین نامه انضباطی در تابلو اعلانات نصب می کند و قوانین مدّ نظر را اطلاع رسانی می کند و برای مخالفت با این قوانین نیز عواقب تنبیهاتی را در نظر گرفته است
بعنوان مثال اگر کسی حجابش را رعایت نکند از این مدرسه اخراج می شود و …
نتیجه اش این میشود که دانش آموزان آن مدرسه حجاب خود را در فضای مدرسه رعایت می کنند از ترس اینکه مبادا اخراج شوند
امّا فقط در فضای مدرسه این حالت است ،‌و بعد از خروج از مدرسه و در فضاهای دیگر قضیّه کاملاً متفاوت می شود
این یک قانون است که :
رفتار سازی بدون اندیشه سازی و انگیزه سازی ممکن نیست
و اگر ممکن باشد پایدار نیست
امام صادق علیه السلام ماجرای آن مسلمانی که همسایه اش را مسلمان کرد ،‌امّا بدون اینکه اندیشه و انگیزه اش کامل بشود میخواست رفتارش

را بصورت دفعی تغییر بدهد تعریف می کنند و می فرمایند :

اگر پیغمبر گرامی از این روش استفاده می کردند آیا ممکن بود بعد از ۲۰ سال بتوانند مکه را فتح کنند و مردم فوج فوج به اسلام داخل شوند ؟؟
آیا با این روش ممکن بود جامعه نمازخوان و محجبه بار بیاورد ؟؟

*راه دوم:
این راه دیرتر به نتیجه منهی می شود امّا نتیجه اش پایدارتر خواهد بود و آن روش اینست که برای اصلاح رفتارها ،‌ابتدا نگرشها و شخصیّت ها اصلاح شود ، که اتفاقاً‌پیغمبر گرامی اسلام از این روش استفاده کردند
این یک نکته ی کلیدی در تحلیل سیره پیغمبر میباشد
اینگونه است که در زمان ۲۳ سال کل شبه جزیره ی عربستان مسلمان می شوند و مردم بت ها را کنار می گذارند
در جامعه ای که رذایل اخلاقی مانند غارتگری ،‌فحشاء و … بصورت علنی انجام می شد و بلکه ارزش شمرده می شد پیغمبر تلاش کردند شخصیّت انسانها را بسازند
تغییر
شخصیّت و شاکله ی جاهلی انسانها
به
شخصیّت و شاکله ی عقلانی و انسانی

یکی از تفاوتهای رسالت پیغمبر در مکّه با مدینه مربوط به همین موضوع است که ایشان در مکه بیشتر شخصیّت سازی و شاکله سازی داشتند ولی در مدینه (که تا حدودی شخصیّت ها شکل گرفته و اصلاح شده است) جامعه سازی و مردم سازی داشتند
محقق شدن جامعه و حکومت اسلامی بطور کامل ، منوط به این است که افرادی با شخصیّت و روحیه ی اسلامی باشند
البته این نیز باید مورد توجه قرار بگیرد که حکومت اسلامی ،‌بهترین بستر برای شخصیّت اسلامی ساختن را فراهم می کند (لذا رابطه طرفینی ست)
منافقین و نفوذی ها در یک جامعه نیز سعی دارند که مانع همین شخصیّت سازی بشوند . (در زمان پیغمبر سعی داشتند مردم از اطراف پیغمبر فاصله بگیرند تا بتوانند شخصیّت ها را تغییر بدهند)
در اینجاست که
نقش امام حسین علیه السلام در بیدار کردن شخصیّت هایی
که تغییر یافته بود روشن می شود.
باسمه تعالی
خلاصه مطالب شب چهارم
موضوع : سبک زندگی حسینی علیه السلام
استاد : الهی خراسانی
مسجد آیت الله میلانی رحمه الله

مسیر حرکت پیغمبر مسیری کاملاً تربیتی بود .
ایشان در این مسیر شخصیّت و شاکله ی جاهلی ، حیوانی ، شرک آلود،‌ دنیایی، صِرفاً مادّی را به شاکله و شخصیّت عاقلی، انسانی، توحیدی، اخروی و معنوی تغییر می دادند .
مسیر حرکت در سیره نبوی :
خودسازی(قبل از بعثت) – به – فردسازی – به – گروه سازی – به – جریان سازی جامعه سازی(مدینه) -به – جهانی سازی(نامه نگاری به کشورهای مختلف و دعوت ایشان) – به – جاودانه سازی(حادثه غدیر و …)

۱. نگاه انسان در زمان جاهلیّت با نگاه همان انسان به خودش بعد از صدر اسلام خیلی متفاوت و تغییر کرد
افراد زمان جاهلی خود را حیوانی مانند سایر حیوانات می نگریستند که مدت زمانی را زنده اند و بعد می میرند و تمام می شود لذا در این مدت هر چقدر و از هر راهی بتوانند لذت بیشتری ببرند و بیشتر بخورند ….
امّا نگاه همین انسان بعد از تربیت نبوی اینست که :
مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک *** دو سه روزی قفسی ساخته ام از بدنم
نگاهش به خودش اینگونه است که مراحل و عوامل مختلفی را پشت سر گذاشته ام و الآن سوار بر مرکب بدن شدم برای مدّت نامحدودی و بعد از این باید وارد مرحله ی بعدی بشوم و زندگی بهتری در آنجا شروع کنم .
(من مردن به معنای نیست شدن ندارم بلکه جسمم را می گذارم و خودم باید حرکت کنم ، لذا موقعی که مرا تلقین می دهند سعی می کنم بفهمم و تکرار کنم إسمع ،‌ إفهم یا فلان بن فلان …)

۲. نگاه انسان جاهلی به دنیا ، با نگاه همان انسان البته با شخصیّت عقلانی وانسانی به دنیا خیلی متفاوت است ؛
سواری بر مرکب می رود مسیر طولانی طی کرده است ،‌به درختی میرسد لحظاتی را زیر سایه درخت مشغول استراحت است که بعد از آن به مسیر خودش ادامه دهد ، دنیا همان مدّت کمی است که شخص از مرکب پیاده شده و مشغول استراحت است ، اطراق همیشگی نمی کند .

نتیجه اصلاح شدن این دو نگاه اینست که :
انسان با خود می اندیشد که خدای خالق در این عالم به این بزرگی (با این عوالم مختلف)‌با من چکار داشته است که موقع خلق پدرم فرمود:
فَتَبارَکَ‏ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقینَ مؤمنون ۱۴
اگر در بزرگی این عوالم و کوچکی خود مقداری تأمل کند دیگر :
• معنا ندارد کینه به دل بگیرد و پیگیر کینه ها باشد
• غصه و حرص نمی خورد (چون ارزش ندارد)
• و بطور کلی نگرش و عملکردش متفاوت خواهد شد.

اعْمَلْ‏ لِدُنْیَاکَ‏ کَأَنَّکَ تَعِیشُ أَبَداً وَ اعْمَلْ لآِخِرَتِکَ کَأَنَّکَ تَمُوتُ غَدا
نسبت به دنیا آنچنان عمل کن که گویا همیشه زنده ای (با این نگاه حرص و غصه معنا ندارد چون دنیا تمام ناشدنی است)
و برای آخرتت بگونه ای کار کن که گویا فردا می میری(اگر میخواهی خیراتی بفرستی ، سریعتر انجام بده – به فکر پرداخت دیون و … باش)
مقدار عمر ما در دنیا مانند کارت بانکی است که به ما داده اند و می گویند همه موجودی اش مال خودت هست فقط مقدار موجودی مشخص نیست ، اینجا عاقلانه اینست که در خرج کردن دقت لازم را داشته باشم که ناگهان با عدم موجودی برخورد نکنم
تفکر و تأمل در همین مسائل است که زندگی(نگرش و رفتار)ما را دست می کند

کَانَ‏ أَکْثَرُ عِبَادَهِ أَبِی‏ ذَرٍّ رَحْمَهُ اللَّهِ عَلَیْهِ خَصْلَتَیْنِ التَّفَکُّرَ وَ الِاعْتِبَارَ.
تغییر در نگرش منجر به تغییر در شخصیّت و در نهایت منجر به تغییر سبک زندگی

بعنوان مثال :
انسانی که به کوچکی خودش و بزرگی عوالم خلق شده دقت دارد به مراتب صبور است
انسان صبور ،‌سریع و برای هر چیزی از کوره در نمی رود
لذا عصبانیّت بیجا در زندگی جنین شخصی جا ندارد
و به همین رویه است : متواضع شدن ، توقع پایین داشتن بلکه اصلاً توقع نداشتن از دیگران و …

نفوذی ها و منافقین بعد از رحلت پیغمبر جامعه و شخصیّت ها را به همان رذائل اخلاقی قبل از پیغمبر برگرداندند (غارتگری ،‌چشم و هم چشمی ، فحشاء و … )
حضرت امیر علیه السلام در اوایل خلافت می فرمایند :
گویا شما را به روز اول بعثت پیغمبر برگردانده اند !!!

حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام معادلات را عوض کردند ، جان خود را فدا کردند تا شخصیّت ها را برگردانند ، مردم را بیدار کنند ، فطرت و عقول شکوفا شود و …
در زیارت اربعین می خوانیم :
وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ‏ فِیکَ‏ لِیَسْتَنْقِذَ عِبَادَکَ مِنَ الْجَهَالَهِ وَ حَیْرَهِ الضَّلَالَه …
یکی از اهداف قیام نجات بندگان و راهنمایی به سمت شخصیّت عقلانی وانسانی بوده است .

باسمه تعالی
خلاصه مطالب شب پنجم
موضوع : سبک زندگی حسینی علیه السلام
استاد : الهی خراسانی
مسجد آیت الله میلانی رحمه الله
تحلیل شرایط واتفاقات بعد از رحلت پیغمبر صلی الله علیه و آله

یکی از مهمترین علّتهای مخالفت بااسلام این بود که پیغمبر به انسانها شخصیّت دادند و این کار باعث شد منافع برخی به خطر بیفتد ،‌آنان که منافعشان با استکبار و استضعاف گره خورده است .

همانند آمریکا که الآن هم با اسلام مخالف است (نه با شخص یا کشور خاصّی) چون اسلام می خواهد شخصیّت ،‌آزادگی ،‌حقوق انسانها حفظ شود و این بزرگترین مانع بر سر راه مستکبران واستکبار است .

در مدینه ۲ گروه به دشمنان پیغمبر صلی الله علیه و آله علاوه بر قریش اضافه شد : یهود و منافقین (قریش / یهود / منافقین)

(سیاه نمایی یکی از شگردهای ثابت منافقین در طول تاریخ است ؛ شما نمی توانید … مشکل عمیق تر این حرفهاست … و هر گونه آیه یأس خواندن )

امّا اسلام همچنان در حال رشد و گسترش بود چون پیامش مطابق فطرت و عقل انسانی است . تنها امید قریش فوت پیغمبر بود و پیش بینی این را نکرده بودند که حضرت ۱۸ ذی الحجّه ای در کنار غدیری بنام خم بفرمایند ادامه ی کار را بر عهده ی برادرم می گذارم
لذا خداوندمتعال می فرماید :
امروز کفار از دین شما ناامید شدند … مائده(۵) ۳

اتفاقات مشکوک بعد از جریان غدیر نیز بیانگر همین است که یک جریانی از اینکه ادامه ی کار به دست علی علیه السلام بیفتد ناراحت هست ؛
• توطئه ترور پیغمبر صلیّ الله علیه و آله ( که توسط وحی بر ملا شد)
• اصرار پیغمبر بر تشکیل سپاهی از مسلمانان برای تکمیل اهداف جنگ تبوک و سرپیچی برخی از این دستور که در نهایت خود حضرت به مسجد آمدند و فرمودند :
• پیغمبر روز پنجشنبه ای فرمودند : اما افرادی ممانعت کردند و به محضر پیغمبر جسارت کردند
• بعد از رحلت پیغمبر در مقابل منزل ایشان معرکه ای به پا کردند که : پیامبر نمرده است !!!

هر جند قریش بزرگترین دشمن بود ،‌امّا انصار بخاطر عدم بصیرت که منجر به تحلیل اشتباه شد پیش دستی کردند و گفتند همه زیر سقیفه بنی ساعده جمع شوید تا بزرگ قبیله ی خزرج را بعنوان خلیفه مشخص کنیم(یک نفر از خودمان خلیفه بشود)
چون اگر کار به دست قریش بیفتدحتماً‌ انتقام کشتگانش را خواهد گرفت
و اگر از علی حمایت کنیم شکست خواهیم خورد .

این شدکه انصار اقدام نامناسبی داشتند امّا قریش با مطلّع شدن از این ماجرا و شرکت در سقیفه به نفع اهداف خود (با تهدید و تطمیع و…) جلسه را تمام کرد
با انصار صحبت کردند و ایشان را راضی کرد ، از طرف دیگر به قبیله ی اوس (که با خزرج مشکل قبیله اس داشتند) وعده دادند در صورتی که به ما رای بدهید و با ما بیعت کنید به شما قدرت خواهیم داد و قبلیه خزرج را هم تهدید کردند اینگونه به هدف خود رسیدند .

قریش برای رسیدن به هدف خود (استکبار و برگرداندن شخصیّت جاهلی) نه تنها علی علیه السلام را مانع می دانستند بلکه پیغمبر و حتّی قرآن را مانع می دانستند (لذا منع حدیث و …)
گام دوم قریش برای رسیدن به اهداف شوم خود :‌
إحیاء ارزشهای جاهلی

باسمه تعالی
خلاصه مطالب شب ششم
موضوع: سبک زندگی حسینی علیه السلام
استاد :‌الهی خراسانی
مسجد آیت الله میلانی رحمه الله
دشمنان اسلام به هیچ چیز کمتر از نابودی و ریشه کن کردن اسلام راضی نبودند ، و به خوبی می دانستند که این هدف با تقابل و جنگ علنی امکان پذیر نمی باشد ، لذا راه استحاله و فروپاشی از درون را پیش گرفتند و برای این کار باید موانع را از سر راه بر می داشتند : مستقیم و علنی نگفتند که نماز نخوانید ،‌روزه نگیرید ،‌جون اگر اینگونه می گفتند مسلمانان با آنها می جنگیدند
بلکه رفتند سراغ استحاله در ریشه و منشاء ؛‌

اولین و بزرگترین مانع :
اگر مسیر تربیتی پیامبر را امیرالمؤمنین بدست بگیرند گویا که خود پیامبر در حال حیات هستند و مشغول انسان سازی میباشند

*گام اول برای استحاله ی دین:
ایجاد محدودیت در منابع معرفتی اسلام
دشنان خوب فهمیدند و دقیق رفتند سراغ ریشه ی «شخصیّت سازی»
این شخصیت شکل گرفته (از حیوانی و جاهلی به انسانی و عقلانی) ریشه در قرآن و پیغمبر دارد لذا باید این منبع قیچی و کم رنگ شود

الف-زمانی که پیغمبر در قید حیات نیستند طبیعتاً‌ جانشین او ملاک تغذیه فکری و معنوی بود و باید او را کنار می زدند (لذا منبع تغذیه ای که باعث حفظ شخصیّت ها می شد را کنار زدند)
اینگونه نبود که فقط با شخص علی علیه السلام مشکل داشته باشند بلکه با خود حضرت رسول صلی الله علیه وآله هم مشکل داشتند (و مشکلاشان با امیرالمؤمنین این بود که ایشان هادی امّت و میراث گرانبهای حضرت رسول در امّت می باشند)
لاتحدثوا عن رسول الله شیئاً
لذا منابع حدیثی اهل سنّت با تأخیر حدوداً یک قرن پدید آمده است.
البته اهل بیت علیهم السلام و مؤمنین زیر بار نرفتند و نقل حدیث داشتند .

ب-شعار حسبنا کتاب الله نیز دروغ بود چرا که از قرآن ، فقط به تلاوت و حفظ و… اکتفا کرده بودند و تدبّر و تفسیر و … را ممنوع می دانستند
در چنین شرایطی که دست امّت از اهل بیت علیهم السلام (جانشینان پیغمبر) کوتاه باشد و معارف و آموزه های قرآنی هم تعطیل شود ،‌مردم دینشان را از چه کسی می گیرند ؟؟!!
اینگونه است که میدان برای برخی باز می شود

*گام دوم برای استحاله دین (مربوط به حوزه انگیزشی) :
إحیاءارزشها و تمایلات جاهلی
بعنوان مثال پیغمبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله چنان بر روی انسانها کار کرده بودند که تعصبّات قبیله ای به شدت کم رنگ شده بود و ملاک ایمان بود نه قبیله و طایفه
امّا متاسفانه در جهت استحاله ی دین، ‌همین تعصبات را آنچنان پر رنگ کردند که نه تنها قبیله و طایفه مهم بود بلکه برخی بخاطر نژادشان از صحنه کنار رانده شده بودند و از این تعصبات قبیله ای در جهت اختلاف افکنی و در نهایت حکومت بر مردم بسیار بهره بردند .
روحیه ی اشرافی گری ، تجمّل گرایی، تکاثر و فخرفروشی، دنیاگرایی و توجه بیش از حد به غنائم در فتوحات و… را گسترش دادند همان خصوصیات که باعث تشکیل شخصیّت جاهلی می شود .
برخی از سرداران زمان پیغمبر که با کمترین امکانات ،‌بیشترین دفاع را از اسلام می کردند کاخ نشینن شدند ، زبیری که نزدیک بود به مقام منّا اهل البیت برسد ،‌آنچنان خدم و حشم و کنیز برای خودش دست و پا کرده بود که اصلاً قابل مقایسه با وضعیّت سابقش نبود .
اینگونه است که حضرت اباعبدالله علیه السلام در روز عاشوراء میفرمایند علّت اینکه هر چه من می گویم در شما تاثیر نمی گذارد اینست که :
فَقَدْ مُلِئَتْ‏ بُطُونُکُمْ‏ مِنَ الْحَرَامِ وَ طُبِعَ عَلَى قُلُوبِکُم‏
انسانهای غیور زمان پیغمبر آن قدر ضعیف شدند که با وعده ها و عطایا موضع خود را عوض می کردند .

*گام سوم برای استحاله دین :
از بین رفتن قبح بدعت و سرپیچی از احکام الهی
*قتل عامّ و کشتار مسلمانان بدون مجوز شرعی
*بردن زنان شیعه همدان بعنوان کنیز به بازار به دستور سمره فرماندار معاویه
این جنایت هولناکی که در کربلا بود بطور دفعی و ناگهانی نبود بلکه مقدماتی هم داشت .
اینگونه است که جای امام و فاسق عوض می شود ؛
فاسق و فاجری(با فسق و فجور علنی) همچون یزید میشود امیرالمؤمنین و خلیفه پیغمبر
و انسان پاک و طاهر و مطهّری همچون فرزند رسول خدا می شود خارج از دین مخالف امیر
البته طبق برنامه ریزی اینها، باید به زودی اسلام استحاله و نابود می شد ، امّا خداوند متعال به برکت وجود حضرت زهراء سلام الله علیها مدتی برنامه ی آنها را تأخیر انداخت و مدتی را هم با وجود مبارک حضرت امیر علیه السلام ، تا اینکه حضرت اباعبدالله علیه السلام با قیام بذل مهجه خودش و اصحاب و عزیزانش برای همیشه نقشه و پروژه دشمنان را نقش بر آب کرد و بقاء همیشگی و جاودانه به اسلام بخشید.
بعد از قیام حضرت اباعبدالله علیه السلام تا سالها قیام برپا بود (مختار، توابین و…)
امام حسین علیه السلام ۱۰۰ نفر یار نداشتند امّا زمانی که امام رضا علیه السلام به این منطقه آمدند ، دلدادگان فراوانی در این مسیر به حرکت افتادند .
این است تأثیر حرکت حضرت در شخصیّت مسلمانان .

 

باسمه تعالی
خلاصه مطالب شب هفتم
موضوع : سبک زندگی حسینی علیه السلام
استاد : الهی خراسانی
مسجد آیت الله میلانی رحمه الله .

آنچنان شخصیّت مردم به دوران جاهلیّت برگسته بود و ارزشها تغییر کرده بود که از امیرالمؤمنین علیه السلام ناراحت بودند که چرا بین ما و مردم مکه فرق نمی گذاری؟!! چرا عرب و عجم در نگاه تو یکسان هستند ؟!! و چرا … !!
البته حضرت همان اوّل اتمام حجّت کرده بودند که من قرار است مانند سیره پیغمبر عمل کنم ؛
خیلی ها گمان می کردند که حضرت علی علیه السلام قرار است همان مسیر قبلی را بروند و اعمال و سنّت های خوب خلفای قبلی را ادامه می دهند ، در نهایت یکی دو مورد از سنّت های غلطی هم که پایه گذاری شده بود را از بین می برند
در حالی که جامعه آن روز (بعد از ۲۵ سال کوتاه بودن دست مردم از منابع معرفتی دین) نیاز به یک جراحی اساسی داشت و باید بنایی از ابتدای کار ساخته شود ، چرا که در این مدّت مسیر را کاملاً برعکس مسیر هدایتی پیغمبر رفته بودند :
به خدا قسم آنچنان غربال می کنم که امّت زیر و رو شود … خطبه ۱۶ نهج البلاغه
درباره بیت المال ذرّه ای مسامحه نخواهم کرد، حتی اگر مهر زنان شده باشد به بیت المال برمی گردانم. خطبه ۱۵ نهج البلاغه

بعد از شهادت امیرالمؤمنین علیه السلام ، طبیعتاً‌باید امام مجتبی علیه السلام هم همین مسیر اصلاح را طی می فرمودند امّا با توجه به بی وفایی های برخی از اطرافیان حضرت و همچنین زیرکی ها ونامردی ها و ظاهرسازی های معاویه ، حضرت برای حفظ عقبه ی موجود که متشکل از خواص بود و شامل عدّه یسیار کمی می شد بهترین گزینه(صلح) را در پیش گرفتند.
البته با افتادن کار به دست معاویه ، باز همان رویه ی انحرافی واستحاله ی زمان خلفاء پیش گرفته شد ؛
– محدودیّت منابع معرفتی (خصوصاً ممنوعیت نقل فضائل امیرالمؤمنین علیه السلام)
– إحیاء ارزشهای جاهلی(قتل عام های گسترده، تعصبات شدید قومی و قبیله ای و…)
– و…
بنا بود با آمدن فاسقی مثل یزید پروژه نابودی اسلام از درون (بعد از چند دهه تأخیر) به هدف بینجامد. کسی خلیفه ی مسلمین و جانشین پیغمبر بود که علناً ‌اسلام را انکار می کرد ؛
لعبت‏ هاشم‏ بالملک فلا خبر جاء و لا وحى نزل‏

لذا امام حسین علیه السلام فرمودند:
وَ عَلَى‏ الْإِسْلَامِ‏ السَّلَامُ‏ إِذْ قَدْ بُلِیَتِ الْأُمَّهُ بِرَاعٍ مِثْلِ یَزِیدَ

تحلیل و بررسی حرکت امام حسین علیه السلام جهت نجات اسلام :
*اولین گام (مهمترین گام) : بصیرت بخشی
با توجه به اینکه مردم را در این مدّت شستشوی مغزی داده بودند و مردم در درجه ی اوّل چوب جهل ونادانی را می خوردند حضرت از هر فرصتی برای آگاهی بخشی استفاده می کردند.
جنایت اعتقادی و فکری دستگاه معاویه :
۱. ترویح عقیده جبر :
غالب مجرمین در جریان کربلاء (چه قبل از عاشوراء و چه بعد از عاشوراء) جنایات و خطاهای خودشان را به عهده ی خدا می انداختند ( و بطور غیر محسوس اعتقاد به جبر را در بین مردم رواج می دادند و با این کار جای پای خودشان را محکم کنند)

۲. وجوب تبعیّت کورکورانه از حاکم (هرجند فاسق باشد و هر چند که دستور خلاف شرع بدهد)
اینکه هر کس از هر راهی حاکم شد واحب الاطاعه میباشد را ترویح داده بودند .
اینگونه است که حضرت سجاد علیه السلام فرمودند:
کُلٌ‏ یَتَقَرَّبُ‏ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِدَمِه‏
در زیارت اربعین می خوانیم :
وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِیکَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبَادَکَ‏ مِنَ الْجَهَالَهِ وَ حَیْرَهِ الضَّلَالَه
حضرت سیدالشهداء قبل از حرکت ،‌در مقابل حاکم مدینه فرمودند :
ُ إِنَّا أَهْلُ بَیْتِ النُّبُوَّهِ وَ مَعْدِنُ الرِّسَالَهِ وَ مُخْتَلَفُ الْمَلَائِکَهِ وَ بِنَا فَتَحَ اللَّهُ وَ بِنَا خَتَمَ اللَّهُ وَ یَزِیدُ رَجُلٌ فَاسِقٌ شَارِبُ الْخَمْرِ قَاتِلُ النَّفْسِ الْمُحَرَّمَهِ مُعْلِنٌ بِالْفِسْقِ وَ مِثْلِی‏ لَا یُبَایِعُ‏ بِمِثْلِه‏
حضرت خطاب به اصحاب خودش و لشکریان حرّ فرمودند :
«من رأى سلطانا جائرا مستحلّا لحرم اللّه؛ ناکثا لعهد اللّه؛ مخالفا لسنّه رسول اللّه؛ یعمل فی عباد اللّه بالإثم و العدوان فلم یغیّر علیه بفعل و لا قول، کان حقّا على اللّه أن یدخله مدخله‏»

لذا اولین شاخصه سبک زندگی حسینی بصیرت است .

باسمه تعالی
خلاصه مطالب شب هشتم
موضوع : سبک زندگی حسینی سلام الله علیه
استاد : الهی خراسانی
مسجد آیت الله میلانی رحمه الله
مهمترین شاخصه های نهضت امام حسین علیه السلام
که در حقیقت همان شاخصه های سبک زندگی حسینی علیه السلام است

۱. بصیرت بخشی در مقابل جهالت پروری که دستگاه نفاق در حال انجام آن بود .
اصلاً فلسفه قیام حضرت طبق زیارت اربعین همین است که خون ایشان بر زمین ریخته شد تا بندگان از جهالت و حیرت ضلالت نجات پیدا کنند .

*آنچنان محدودیّت ایحاد کرده بودند که کسی جرأت نداشت از قرآن سؤال بپرسد (فقط تلاوت ) و هیچ کس اعتراض نکرد
*در چهارشنبه نماز حمعه خواندند ( به بهانه اینکه شاید حمعه مشغول جنگ باشیم) و هیچ کس اعتراض نکرد
*طبق تصریح قرآن طلاق یک مرتبه واقع میشود، در مقابل آن ،‌طلاقی بنام طلاق البدعه پایه گذاری کردند(سه طلاقه) و هیچ کس اعتراضی نکرد
*نماز مستحبی را به جماعت پایه گذاری کردند بنام صلاه تراویح بعد از پایه گذاری این بدعت و انحراف گفت : نعمه‌البدعه هذه و هیچ کس اعتراضی نکرد

چه می شود که برخی انسانها اینگونه بازی می خورند ؟
تحلیل و بصیرت که نباشد ، بطور ناخودآگاه از برخی تبلیغات و ظاهرسازی ها تاأثیر می پذیرد

روند تأثیرگذاری ابزار تبلیغاتی (ماهواره و…. در زمان ما)
اینگونه نیست که فقط حرف باطل و دروغ بگویند بلکه :
فَلَوْ أَنَّ الْبَاطِلَ خَلَصَ مِنْ مِزَاجِ الْحَقِّ لَمْ یَخْفَ عَلَى الْمُرْتَادِینَ‏ وَ لَوْ أَنَّ الْحَقَّ خَلَصَ مِنْ لَبْسِ الْبَاطِلِ انْقَطَعَتْ عَنْهُ أَلْسُنُ الْمُعَانِدِینَ وَ لَکِنْ یُؤْخَذُ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ‏ وَ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ فَیُمْزَجَانِ فَهُنَالِکَ یَسْتَوْلِی الشَّیْطَانُ عَلَى أَوْلِیَائِه‏ خطبه ۵۰ نهج البلاغه
این فتنه گری اینگونه تاثیر می گذارد:
در ابتدا دگر اندیشی سیاسی ایجاد می شود ؛
به مرو زمان و بعد از مدت کوتاهی دگر اندیشی اخلاقی ایجاد می شود ؛
به مرور زمان و بعد از مدّتی دگر اندیشی اعتقادی بوجود می آید.

از امام مجتبی علیه السلام نقل شده :
عَجَبٌ لِمَنْ یَتَفَکَّرُ فِی مَأْکُولِهِ‏ کَیْفَ لَا یَتَفَکَّرُ فِی مَعْقُولِهِ‏ فَیُجَنِّبُ بَطْنَهُ مَا یُؤْذِیهِ وَ یُودِعُ صَدْرَهُ مَا یُرْدِیهِ.
(آشغال خوری مدرن : هر فیلمی را دیدن ،‌ هر خرفی را شنیدن ، هر فکری کردن و …. حساب و ضابطه نداشتن ورودی های قلب)

نتیجه نداشتن تفکر و تحلیل درست نسبت به تاریخ و نتیجه نداشتن برنامه ی درست برای معارف آموزی اینست که :
النَّاسُ ثَلَاثَهٌ عَالِمٌ رَبَّانِیٌّ وَ مُتَعَلِّمٌ عَلَى سَبِیلِ نَجَاهٍ وَ هَمَجٌ‏ رَعَاعٌ أَتْبَاعُ کُلِّ نَاعِقٍ یَمِیلُونَ مَعَ کُلِّ رِیحٍ لَمْ یَسْتَضِیئُوا بِنُورِ الْعِلْمِ وَ لَمْ یَلْجَئُوا إِلَى رُکْنٍ وَثِیق‏
می شود که هر روزی یک عقیده دارد و در هر عقیده جوگیر می شود و با هر بادی ، حزبش را عوض می کند !!!

عن أَبُی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام :
أُفٍ‏ لِلرَّجُلِ الْمُسْلِمِ أَنْ لَا یُفَرِّغَ نَفْسَهُ فِی الْأُسْبُوعِ یَوْمَ الْجُمُعَهِ لِأَمْرِ دِینِهِ‏ فَیَسْأَلَ عَنْه‏

عبّاد نماز شب خوان با قصد قربت به جنگ امیرالمؤمنین علیه السلام آمدند
الآن نیز سرتاسر جهان نیرو اعزام می کنند که در راه خدا سر می بُرَند .

 

 

 

 

:: موضوعات مرتبط : اخبار مسجد
:: برچسب ها :
یک دیدگاه نوشته شده است! می توانید دیدگاه خود را بنویسید

  • دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.