نوشته‌های تازه
آخرین دیدگاه‌ها
اصول تربیتی کودک زیر ۷ سال
شنبه, 2 مرداد 1395

مصطفی سلیمانی

عدد هفت، یکی از اصول تربیت
هر مرحله زندگی ،اقتضای رفتار متناسب همان مرحله را دارد،بی حکمت نیست که بزرگان گفته اند:
هفت سال اول:
در هفت سال اول زندگی، بچه باید آقایی کند، یعنی هر کار خواست برایش انجام بدهد (صبرکن نوبت تو هم می‌شود.) بعضی‌ها از بچه‌های کوچک انتظارات بزرگ دارند در حالی‌که اساساً در این دوران هنوز چیزهایی مثل حس نظم و فرمانبرداری در وجودش شکل نگرفته. بی‌جهت نگفته‌اند که چون سر و کار تو با کودک افتاد، پس زبان کودکی باید گشاد. تربیت جایش در هفت سال دوم است

.
هفت سال دوم:
هفت سال دوم جای تو و او عوض می‌شود و حالا هر کاری تو بگویی برایت می‌کند. هفت سال دوم زمان تربیت و آموزش فرزند است که باید خیلی روی او سرمایه‌گذاری زیادی کنی. هم وقت بگذاری هم جدیت کنی. مبادا آن را ساده بگیری. در آینده هر چه بشود، حاصل بذری است که در این هفت سال کاشته‌ای.
هفت سال سوم:
هفت سال سوم هم می‌شود دستیارت. آن آموزش و تربیت هفت سال قبل فرزندت در این مدت کامل می‌شود. در واقع این مرحله، مرحله کار آموزشی در زندگی است پس باید به نقش خودت و او توجه کنید . حالا او وارد اجتماع می شود و شما می توانید از دیدن او لذت ببرید و به او افتخار کنید .

دنیای پاک کودک
ایا میدانید؟
ایا می دانید چرا کودکان زیبا هستند ؟ ایا می دانید چرا کودکان چروک در صورتشان نیست ؟
ایا میدانید چرا کودکان خندان تر هستند ؟ ایا میدانید چرا کودکان شیرین هستند ؟

ایا میدانید چرا کودکان هر کجا و هر چه باشند باز دوستداشتنی هستند؟

و صد ها ایای دیگر که همگی کودکان را خوب جلوه میدهد ؟

من برای سئوال هایم چند جواب دارم شما هم به من در پاسخ کمک کنید:

زیرا کودکان همه با یک زبان صحبت میکنند زبان بی زبانی!

زیرا کودکان هرگز دروغ نمی گویند!

زیرا کودکان اخم نمی کنند!

زیرا کودکان هنوز به چیزی و کسی جز طبیعت و مادر وابسته نیستند!

زیرا کودکان هنوز مذهبی ندارند که کسی بگوید این بهتر است یا ان بهتر است!

زیرا کودکان هنوز بچه ادمند و فقط از طبیعت انسانی خود پیرزی میکنند !

و زیرا …!

روش هـای مـهـار خـشـم کـودک

کودکان ۵-۳ ساله

وقتی فرزندتان خشمگین شد، یک ظرف حباب درست کن به او بدهید. لازمه حباب درست کردن، تمرکز بر تنفس است.

تنفس آرام و شمرده، احساسات خروشان کودک را آرام می کند. به مدت چند هفته روزی یک دقیقه با فرزندتان حباب درست کنید؛ بعد از اینکه حباب درست کردن را یاد گرفت، از او بخواهید با کمک گرفتن از قوه تخیلش، حباب های متفاوتی درست کند. لطافت حباب ها و تلاش برای ساخت آنها روحیه کودک را آرام تر می کند.

چند نکته کاربردی در تربیت فرزند

محبت خود را به بچه ها صادقانه ثابت نماییم و توجه داشته باشیم که آنها فرق لوس کردن با محبت را می فهمند.

از برخوردهای خشن بپرهیزیم، حتی اگر کودک با این روش تسلیم شود. چون موقعیت را بدتر می کند و آسیب های روانی بدی را در بچه ایجاد می نماید

در مخالفت های خود با کودک ، دقت داشته باشیم که پای « نه گفتن » خود بایستیم تا کودک تصمیمات ما را جدی بگیرد. جدیت شما ، آرامش و امنیت را برای کودک به ارمغان می اورد. البته منظور ما از قاطعیت به موقع ، خشونت و دیکتاتوری در برابر فرزند نیست. به مورد زیر توجه کنید:

کودک به مادر خود قول می دهد که ابتدا تکالیف مدرسه ی خود را انجام دهد و بعد به تماشای تلویزیون بپردازد. اما بنا به دلایلی این کار را نمی کند و با شروع برنامه کودک به مادرش می گوید: « می توانم اول تلویزیون ببینم و بعد تکالیفم را انجام دهم » مادر: « نه » کودک اصرار می کند و سر انجام مادر را راضی می کند. چنین والدینی باید بدانند که عدم قاطعیت آنها در تصمیماتشان و کوتاه آمدن در برابر اصرار و گریه های کودک ، باعث می شود که فرزند در کارهایش سست شده و این برداشت را کند که اگر هم کم کاری کند ، ضرری به او وارد نمی شود ، چون با اصرار می تواند کار غلط خود را بپوشاند.

اما در طرف مقابل ، اگر والدین روی حرف خود قاطعانه بایستند ، فرزندشان در می باید که برای رسیدن به خواسته هایش ، حتماْ باید کارهایش را به موقع انجام دهد و این ، موجب تقویت برنامه ریزی صحیح و زیاد شدن رفتارهای مثبت در کودک خواهد شد

قوانین و مقرراتی را برای خانه وضع کنیم و کودک را از چرایی آنها آگاه سازیم.مثلاْ به کودکمان یاد دهیم که حتماْ باید به بزرگترهای منزل سلام کرده و احترام آنان را حفظ کند و علت این کار را هم برایش بازگو کنیم. این کار سبب تقویت رفتارهای مثبت در فرزند خواهد شد.

مثبت برخورد کنیم و مثبت سخن بگوییم. مثلاْ اگر به محض ورود به خانه متوجه شدیم که کودک ، اسباب بازی هایش را وسط پذیرای پهن کرده است ، به جای گفتن « بیا این آشغال ها رو جمع کن » ، به او بگوییم : « بیا اسباب بازی های قشنگت رو از رو زمین بردار و بذار تو اتاقت تا خراب نشه و … »

آنچه می گوییم واقعی و درست باشد. مثلاْ اگر بچه کار خوبی انجام داد و به او قول هدیه دادیم ، باید سر موقع هدیه اش را به او تحویل دهیم. این کار باعث می شود که فرزند روی حرف والدینش حساب باز کند و برای تقویت رفتارهای خود و جلب رضایت پدر و مادرش ، تمام تلاش خود را به کار گیرد. اما اگر به او قول دهیم و در عمل به قولمان ، سستی به خرج دهیم ، کودک به حرفمان اعتماد نمی کند و کم کم نسبت به انجام کارهای مفید و خوب بی رغبت می گردد

در مقابل اگر بچه کار اشتباه و عمدی را انجام داد و او را تنبیه محرومیتی کردیم. باید حتماْ تنبیه محرومیتی خود را عملی کنیم . اگر این کار را نکنیم ، کودکمان این برداشت را می کند که انجام کارهای اشتباه تنبیهی را برایش به همراه ندارد و تنبیه های ذکر شده توسط والدین ، هرگز عملی نخواهد شد.

برای تقویت روحیه تعاون و مسئولیت پذیری کودک ، وظایفی را در منزل به او واگذار کنیم تا احساس کند وجود او در منزل مفید است. البته وظایف باید در حد توان کودک بوده و خطری برایش نداشته باشد.

با صبر و حوصله به پرسش های کودک خود پاسخ دهیم ، هر چند که پرسش های او تکراری ، پیش پا افتاده و زیاد از حد باشد. اگر به پرسش های او جواب ندهیم و یا به آنها پاسخ سر بالا دهیم و یا او را در قبال پرسش ناچیزش مسخره کنیم ، او به شدت آسیب خواهد دید.

عیب های کودک را در مواقع مختلف و در فاصله ی زمانی و در ضمن بیان نقاط مثبتش ، به او متذکر شویم تا احساس بی شخصیتی ننماید و تصور نکند ما او را دوست نداریم.

پیامبر اکرم (ص) می فرمایند:

کودکان را به پنج دلیل دوست دارم؛
گریه می کنند، چرا که گریه کلید بهشت است.
قهر می کنند، ولی زود آشتی می کنند چرا که دلی بی کینه دارند.
چیزی را زود خراب می کنند چون دلبستگی به دنیا ندارند.
با خاک بازی می کنند چون غرور ندارند.
هر چه دارند می خورند چون غم فردا ندارند.
پس می شود و کاش سعی کنیم با این اوصاف همیشه بچه بمانیم و هیچوقت بزرگ نشویم.

بچه ها چطور لوس می شوند؟

این روزها خیلی از والدین فکر می کنند پدر و مادر خوب بودن به معنی به آب و آتش زدن برای آن است که آب در دل فرزندشان تکان نخورد و تا لب تر کرد، خواسته های او را برآورده کنند.

همه ما دوست داریم خواسته های فرزندمان را تا حد توان برآورده کنیم. اما اگر به شما بگوییم باید هر از گاهی به خواسته فرزندتان نه بگویی چه خواهید گفت؟ حقیقت این است که توجه زیاد به خواسته های کودک اولین دلیل لوس شدن بچه ها است. اما این لوسی به همین جا ختم نمی شود و روی کیفیت زندگی فرزندتان در سال های بعد، حتی بزرگسالی او هم سایه می اندازد. به این ترتیب فرزند شما در آینده تبدیل به یک جوان متوقع، همسر ناراضی و والد زورگو می شود که انتظار دارد همه دنیا در خدمت او باشند.

توجه کردن بیش از حد به خواسته های بچه ها موجب قطع رابطه آنها با دنیای واقعیت ها می شود و همین مسئله موجب زیاده خواهی کودک در دوران جوانی خواهد شد. بعد از مدتی، فرزند شما طاقت نه شنیدن را نخواهد داشت و انتظار دارد همیشه به همه خواسته هایش برسد، حتی اگر منطقی نباشند. آن وقت در رابطه با دوستان، همکلاس ها و معلم هایش دچار مشکل می شود، زودرنج و عصبی شده یا تبدیل به یک کودک زورگو و خشن می شود.

از طرف دیگر، با این کار فرزند شما یاد می گیرد که بدون تلاش، به خواسته هایش برسد و در نتیجه در بزرگسالی دوست دارد همه در خدمت او، نیازها و خواسته هایش باشند و انرژی و توان شخصی شان را برای او خرج کنند.

کودکانتان را با آب بازی خلاق کنید !!
بازی با آب یکی از بهترین، اساسی ترین و لذت بخش ترین کارهایی است که کودکان انجام می دهند. آب جذبه ای سحرآمیز برای آنها دارد . کودکی که با آب بازی می کند، در حال یادگیری علت و معلول گرما و سرما، جاری شدن و فرو رفتن در زمین است. این کودک پس از آنکه به عنوان موجودی کوچک در دنیایی بزرگ، یک روز سخت را پشت سر گذاشت، با آب بازی آرامش می یابد .

آب بازی باعث تسکین عصبانیت های کودک شده و کودک از طریق آن از ناراحتی ها، فشارها و تنش ها رهایی یافته و احساس آرامش می کند. چون کودکان آب بازی را بسیار دوست دارند از این طریق می توان مفاهیم و مطالب بسیاری را به آنها آموخت و موجبات رشد مهارت ها و توانایی های مختلف آنها را فراهم ساخت .

۱۰ نکته برای بهترین برخورد با کودکان

«تنبیه بدنی چیزهای اشتباهی را به کودکان می آموزد.» با استفاده از نکات زیر می توانید بهترین نوع برخورد را آموزش ببینید.

۱ـ زمانی که یک فرد بزرگسال، کودکی را کتک می زند، بچه احساس عجز و نا امیدی می کند. این احساسات باعث می شود که کودک افسرده و پرخاشگر شود.

به کودکان خود آموزش دهید که شما می خواهید که آنها چگونه عمل کنند. چون کودکان اغلب نمی دانند چه?کاری درست و چه کاری نادرست است. برای آموزش دادن به آنها صبور باشید.

۲ـ زدن یک کودک حل مشکل را به او نمی آموزد. فقط به او می آموزد که احساس بدی نسبت به خود داشته باشد و عزت نفس او پایین بیاید. عزت نفس پایین می تواند تا آخر عمر همراه کودک باشد. مراقب آنچه که می گویید باشید. معنی کلمات می تواند به اندازه کتک زدن، به آنها آسیب برساند.

بنابر این خونسرد باشید.

۳ـ تنبیه بدنی باعث می شود که بچه ها عصبانی و رنجیده خاطر شوند و احساس دشمنی کنند و بخواهند انتقام بگیرند.

پس با گفتگو به بچه هایتان بیاموزید که آنها اشتباه کرده اند. تا زمانی که آنها کوچک هستند، اطمینان حاصل کنید که آنها قوانین خانواده را می فهمند. این قوانین ایمنی، وقت خواب، وقت غذا خوردن و… است.

۴ـ تنبیه بدنی می تواند کودکان را درباره شناخت درست و غلط به اشتباه بیندازد.

به کودکان خود یاد بدهید که روش های غیر مضر برای بیان احساسات خود به کار گیرند. سپس احساسات آنها را بپذیرید و به آنها نشان دهید که می فهمید و مراقب هستید.

۵ـ وقتی شما کودک را تنبیه می کنید، به این معنا است که کار شما درست است و حق با شما است. این رفتار سبب می شود که کودک از بزرگسالش تقلید کند و در آینده هم به دیگران صدمه بزند.

۶ـ تنبیه بدنی به احساسات بچه ها آسیب می رساند، نمرات آنها در مدرسه افت پیدا می کند. همچنین یافتن دوستان در مدرسه برای آنها کار دشواری می شود.

به آنها توجه کنید، از کارهای خوب او ستایش کنید و اجازه بدهید کودک بداند که شما او را به خاطر وجودش دوست دارید.

۷ـ تنبیه و بدرفتاری فیزیکی با کودک به آنان آموزش می دهد که من بد هستم و باید حرکات بدم را تا جایی که می توانم ادامه دهم.

هنگامی که کودکتان بی ادبی می کند، زود عکس العمل نشان ندهید. به او مهلت دهید. این مسئله کودکتان را مدت کوتاهی از شما جدا می کند. او را روی صندلی، پله یا در اتاقش قرار دهید. سپس به او اجازه دهید هنگامی که توانست خود را کنترل کند، به شما بپیوندد. این به او آموزش می دهد که شما به خاطر رفتار خوب برنده شده اید.

۸ ـ تنبیه بدنی، هرگز رفتار درست را به کودک آموزش نخواهد داد.

او را نزنید. بچه ای که زیاد کتک می خورد، کنترل درونیش توسعه پیدا نمی کند. او به افراد دیگر نگاه می کند تا به او بگویند که راست و غلط چیست. همچنین آنها فکر خواهند کرد که من نباید خودسری کنم چون تنبیه خواهم شد. به جای این که بگوید من نباید بی ادبی کنم چون بی ادبی بد است.

۹ـ صدمه زدن فیزیکی در هر صورت باعث ترسیدن کودکان می شود.

خود را کنترل کنید. هیچ چیز بهتر از این نیست که والدین در مقابل بچه ای که خارج از کنترل است، آرام باشند. به کودکتان آموزش دهید که عصبانیت خود را کنترل کند و به خود اجازه ندهید که به او توهین کنید. چون با این کار، عصبانیت او را دوباره زنده می کنید. به خاطر داشته باشید شما بزرگسالید.

۱۰ـ بعضی اوقات والدینی که خیلی خسته یا آشفته هستند، همزمان باگریه بچه شان او را بالا و پایین می اندازند. کوری، صدمات مغزی یا حتی مرگ بچه، می تواند نتایج چنین عملی باشد.

در تربیت فرزندان تان، از دوستان یا مشاوران خوب کمک بخواهید. پیوستن به گروه های والدین و صحبت کردن با پدر و مادرهای با تجربه را مورد توجه قرار دهید. در مورد بچه ها و چگونگی تربیت یافتن آنها به طرق مختلف آموزش ببینید.

تربیت لذت بخش

خانواده اولین پایه گذار شخصیت و ارزش ها و معیارهای فکری کودک است و نقش مهمی در تعیین سرنوشت و سبک و خط مشی زندگی آینده او دارد. خانواده نخستین محیط زندگی فرد است و در حقیقت الگوی کوچکی از الگوی وسیع تر اجتماعی به شمار می رود که در آینده با آن مواجه خواهد شد.در آن جاست که کودک با جهان آشنا می شود و ارکان شخصیتش کم کم شکل می گیرد.

همه ما بر این امر واقفیم که بزرگ کردن و تربیت فرزندان یکی از سخت ترین و پرزحمت ترین کارهایی است که افراد کمترین آمادگی را برای انجام آن در خود حس می کنند. اما با توجه به واقعیت گفته شده همه والدین می توانند با رعایت نکاتی چند گام های موثری را برای داشتن ارتباط موثر و سازنده با فرزندان خود برداشته و تبدیل به والدینی نمونه شوند.

● اعتماد به نفس کودک خود را افزایش دهید

میراث گران بهایی که همه ما به عنوان پدر و مادر برای فرزندانمان به جای می گذاریم احساس عزت نفس است. این خصوصیت هدیه ای نیست که بتوان آن را از طریق وراثت به کودکان انتقال داد. عزت نفس بر اساس تجارب ما و از روزهای اول زندگی شروع به شکل گیری می کند و والدین در شکل دادن عزت نفس کودک خود تأثیر بسزایی دارند. کودکان از نوزادی وقتی که خود را در چشم والدین می بینند حس بودن را تجربه کرده و این احساس در آنها شروع به ایجاد شدن می کند. کلمات شما و رفتار و اعمالتان به عنوان والدین بیش از هر چیز دیگر در پرورش اعتماد به نفس کودکان تأثیر می گذارد. تمامی استعدادها و توانایی های بالقوه کودک نابود خواهد شد مگر اینکه حس عزت نفس آنها را فعال کرده و به هر کدام جهت بدهید. این امر ثابت شده که در صورت داشتن اعتماد به نفس بالا با قدرت بیشتری می توانیم با مشکلات برخورد کنیم و به موقعیت بهتری دست یابیم. کودکانی که احساس خوبی در مورد خودشان دارند با تعارضات و خرده ناملایمات بهتر کنار می آیند و فشارهای منفی را بیشتر تحمل می کنند. کودکانی که اعتماد به نفس بالایی دارند با بهره گیری از استعداد و خلاقیت خود به ابراز وجود می پردازند و به راحتی تحت تاثیر محیط قرار نمی گیرند. آنها بیشتر می خندند، بیشتر شادند و بیشتر از زندگی خود لذت می برند.

برای پرورش اعتماد به نفس کودکان به شیوه های زیر می توان اقدام کرد:

الف ـ تشویق کردن کودکان

همه ما از قدرت تشویق و اهمیت آن باخبریم. یکی از روش های بسیار موثر در تربیت کودک و ارضاء نیازهای روانی او تشویق کارهای خوب کودک است. تشویق درست، به جا و به موقع باعث رشد اعتماد به نفس در انسان می شود. بچه ها باید به شیوه درست تشویق شوند تا احساس خوبی نسبت به خودشان داشته باشند و حس لیاقت در آن ها رشد کند. اگر کودک در کارهای خوب مورد تحسین قرار گیرد به آن کارها متمایل می شود و بالعکس. تشویق آن ها هر چند کوچک احساس غرور را در آن ها ایجاد می کند. با تشویق مناسب کودک، به توانایی هایش دلگرم و نسبت به قابلیت هایش آگاه می شود.

چیزی که هر کودکی باید آن را باور کند این است که« من می توانم این کار را انجام دهم» تمام تلاشی که والدین می توانند در این زمینه انجام دهند این است که به کودک فرصت دهند و از او حمایت کنند تا بتواند مهارت های تازه را به خوبی یاد بگیرد

● رعایت اصول زیر برای مفید واقع شدن تشویق توصیه می شود

۱ ـ کار یا رفتار کودک مورد تشویق قرار گیرد نه خود او.

۲ ـ علت تشویق باید برای کودک مشخص شود.

۳ ـ تشویق صورت رشوه به خود نگیرد.

۴ ـ تشویق نباید از حد تجاوز کند، زیرا کودک را به غرور و خودبینی مبتلا می سازد. به طور کلی از تعریف و تحسین های بی پایه و اغراق آمیز پرهیز کنیم.

۵ ـ اگر کودک شما در یک زمینه خاص توانایی و استعداد دارد حتماً آن را شناسایی کنید و با تشویق آن باعث ایجاد پشتکار و میل به تمرین بیشتر در او شوید.

ب ـ کمک به رشد حس استقلال در کودکان

اجازه دادن به کودک برای انجام کارها به صورت مستقل در او احساس توانمندی و قدرت ایجاد می کند. استقلال و اعتماد به نفس ارتباطی نزدیک با هم دارند.

خود ما وقتی وظایفی را که زندگی بر عهده ما قرار داده انجام می دهیم خودمان را با نگاه مثبت تری ارزیابی می کنیم. وقتی مهارت جدیدی می آموزیم اعتماد به نفس بیشتری پیدا می کنیم. چیزی که هر کودکی باید آن را باور کند این است که «من می توانم این کار را انجام دهم» تمامی تلاشی که والدین می توانند در این زمینه انجام دهند این است که به کودک فرصت دهند و از او حمایت کنند تا بتواند مهارت های تازه را به خوبی یاد بگیرد. در مقابل استفاده از کلمات تحقیر آمیز و مقایسه او با دیگران احساس بی ارزشی را در کودک به همراه می آورد. هیچ گاه سعی نکنید با حرف هایتان کودک را تحقیر سازید. جملاتی مثل ـ چه کار احمقانه ای ـ یا ـ تو چه کارهای بچه گانه ای انجام می دهی ـ باعث صدمه به کودک می شود. به کودک خود اجازه دهید که بداند هر کسی اشتباه می کند و شما همواره او را دوست دارید. حتی وقتی رفتارش مورد پسند شما نباشد. ما در مورد رفتارهای فرزندانمان می توانیم اظهار نظر کنیم ولی درباره شخصیت او نباید قضاوت کنیم. مثلاً وقتی از فرزندمان کار اشتباهی سرزد می توانیم نارضایتی خود را از انجام آن کار اعلام کنیم ولی نباید بگوییم چون آن کار را انجام داده آدم بدی است.

● برای کودک خود وقت بگذارید

احترام گذاشتن به کودکان را به شکل های مختلف می توان نشان داد. از جمله وقت گذاشتن برای آنها است. با وقت گذاشتن برای بچه ها در واقع پیام غیر مستقیم به او می دهیم که برای تو ارزش زیادی قایلیم و دوست داریم وقتمان را با تو بگذرانیم. بچه ها در هر سنی که باشند چه نوزاد باشند چه در سنین بالاتر به سر ببرند نیاز به گذراندن زمانی خاص با والدین خود دارند.

احترام به فرزندان را در مراحل مختلف رشد می توان با خوب گوش کردن و توجه به حرف های آنها نشان داد. با گوش کردن به حرف های کودک در واقع نشان می دهیم که برایش ارزش قایلیم و دوست داریم شنونده حرف های او باشیم.

منظور از زمان خاص آن است که در آن ساعت ها پدر و مادر به انجام دادن هیچ کاری مشغول نباشند و کودک این احساس اختصاصی بودن زمان را برای خود درک کند. خیلی از والدین، بودن با بچه هایشان را فوق العاده می دانند. هر هفته یک شب خاص برای با هم بودن را برنامه ریزی کنید و به فرزندتان اجازه دهید که خودش تصمیم بگیرد که چگونه زمان را بگذراند. بچه هایی که توجهی را که از سوی والدین نیاز دارند دریافت نمی کنند اغلب کارها و رفتارهای اشتباه انجام می دهند. چون مطمئن هستند از این طریق می توانند توجه والدین را جلب کنند.

اما در این بین از بهترین انواع وقت گذاشتن با کودکان عبارت است از..

● بازی کردن با آن ها:

▪ بازی کردن واقعاً هنر است. چون باید همبازی خوبی باشید.

▪ نشان ندهید از او بیشتر می دانید.

▪ در سطح فکری کودک با او همبازی شوید.

▪ مدام او را راهنمایی نکنید.

▪ تا وقتی پیش بینی می کنید که اوضاع خطرناک نشده برای کنترل کودک اقدامی نکنید. بسیاری از والدین آن قدر وقت صرف کنترل کردن کودکشان می گذارند که از وقت گذاشتن با کودک آن گونه که هر دو از کیفیتش راضی باشند غافل می مانند.

▪ گاهی گیج بازی در بیاورید و اعتراف کنید که اشتباه کرده اید.

● از دیگر راههای وقت گذاشتن با کودک گفت و شنود است:

▪ احترام به فرزندان را در مراحل مختلف رشد می توان با خوب گوش کردن و توجه به حرف های آن ها نشان داد. با گوش کردن به حرف های کودک در واقع نشان می دهیم که برایش ارزش قایلیم و دوست داریم شنونده حرف های او باشیم. از طرفی خوب گوش کردن والدین باعث می شود که کودک احساس خود را با والدین مطرح کند و بر آن سرپوش نگذارد.

▪ اگر برای صحبت با کودک وقت گذاشته نشود او احساس خــواهد کــرد که به انـدازه کافی خوب نیست و برای والدین بی اهمیت است.

▪ برای صحبت کردن پهلو به پهلو و در کنار هم بنشینید.

▪ نظرشان را در مورد چیزهایی که به آن ها مربوط است بپرسیم.

▪ ازتجربه های دوران کودکی خودمان و نیز وقایع زندگی خود کودک برایش حرف بزنیم. بچه ها عاشق این هستند که درباره خودشان بیشتر بدانند.

چنانچه کودک از خانواده محبت ببیند و به محبت بزرگترها اطمینان داشته باشد همواره به عواملی که موجبات آسایش و استراحت وی را فراهم می کند اعتماد کامل خواهد داشت.

کارتون دیدن با کودکان را با هم امتحان کنید. شما هم با دیدن آن ها ذوق کنید اما نه بیشتر از خود کودک:

نشان دهید که عشق شما به فرزندتان غیر شرطی است. کودکان باید بی قید و شرط مورد محبت قرار بگیرند. محبت بی قید و شــرط یعــنی محبتی که هیچ شرطی برای ابراز آن تعیین نشده و بی دریغ نثار کودک می شود. در خانواده هایی که صمیمیت و محبت و مهربانی وجود دارد کودک می تواند با اطمینان به شخصیت خود با مشکلات روبرو شود و از سوی دیگر بدون داشتن اضطراب و تشویش رفتارهای نامناسب خود را مورد تردید قرار داده و سعی کند آن ها را به نحو مطلوبی تغییر دهد.

چنانچه کودک از خانواده محبت ببیند و به محبت بزرگترها اطمینان داشته باشد همواره به عواملی که موجبات آسایش و استراحت وی را فراهم می کند اعتماد کامل خواهد داشت و گرنه این اعتماد از او گرفته می شود و به طبع همه چیز برای او ناراحت کننده و خطرناک خواهد بود. و او را از اضطراب سرشار می سازد.

۷سال اول : دوره تکوین است
پرورش مذهبی در حقیقت از همان روز تولد با گفتن اقامه و اذان در دو گوش کودک آغاز می شود و بتدریج این آموزش ها تا ۳سالگی تکامل می یابد. مرحله رشد دیگری از ۵سالگی آغاز می شود که در این مرحله باید متوجه تفاوت کودکان در امر رشد و نمو باشیم.
تحقیقات روان شناسی ، تفاوت های کودکان را از نظر میزان و ظرفیت یادگیری و نیز رشد و نمو عقلی آنها، مدنظر قرار داده است.اصول تربیتی اسلام از همان ابتدا توجه و نظر خود را به وجود تفاوت های رشدی در ۵سالگی با مطرح کردن سوال زیر جلب کرده است.الیهما یمینک من شمالک؟ راستت از چپت کدام است؟ اگر کودک بتواند به این سوال پاسخ بدهد ، مرحله رشد قبلی خود را پشت سر گذاشته است.امام صادق (ع) سفارش کرده اند که در ۵سالگی ، به کودک ، سجده آموزش داده شود. همچنین امام می فرمایند: «کودک خود را تا ۶سالگی فرصت دهید، سپس او را در فراگیری کتاب به مدت شش سال تربیت کنید. (وسائل باب ۸۲ حدیث ۲) شارع اسلام در زمینه های دیگر تشریعی نیز به تفاوت بین کودکان توجه دارد مانند حدیثی که درباره اقامه نماز میت برای کودک متوفای ۵ساله وارد شده است.از حضرت صادق (ع) سوال شد؟ «آیا اگر کودک ۵ساله ای بمیرد، باید نماز میت بر او خواند؟ حضرت فرمود: اگر نماز را فهمید و درک می کرد، بر او نماز خوانده شود». (وسائل باب ۱۳حدیث ۴)

نیازهای کودک

کودک نیازمند نوازش و مهربانی است

یک گل یا گیاه را در نظر بگیرید که چطور به نور خورشید نیازمند است، کودک نیز برای رشد کردن نیازمند محبت و لبخند مادر خویش است. ابتدایی ترین نشانه این عشق ورزی و محبت میان مادر و فرزند، با شیردادن به کودک آغاز می شود. این عمل به قدری مهم است و در انتقال احساس محبت به کودک موثر است که حتی در زمان اتمام دوران شیردهی، توصیه می شود تا این کار به کندی صورت گیرد تا کودک با یک تغییر ناگهانی، دچار اختلالات عصبی و عاطفی نشود. پدر و مادر باید بتوانند با مهربانی و محبت، خود را دائما با تمایلات کودکشان همراه سازند تا به این صورت، کودک شخصیتی مستقل یافته و نسبت به خود،اتکا و اطمینان داشته باشد. نکته جالب دیگر این است که به لحاظ روان شناسی ثابت شده که کودک بیمار، وقتی در معرض محبت والدین خویش قرار گیرد، روند بهبودی او سرعت بیشتری پیدا می کند.

هرگز فراموش نکنیم که همیشه در پاسخ به کودکان، بیانگر حقیقت باشیم. هیچگاه به کودکان دروغ نگوئیم. همیشه با علاقه به گفته های کودکان گوش دهیم تا بتوانیم اعتماد انها را جلب کنیم

کودک نیازمند آرامش است

هیچ کودکی از اعمال خشونت آمیز خوشش نمی آید. در عوض عبارات محبت امیز نقش مهمی در آرامش کودک دارند. پس باید توجه داشت که از ایجاد اصواتی که برای کودک وحشت برانگیز است، پرهیز شود. اگر والدین باور داشته باشند که بالاتر بودن صدایشان برای کودک، بر عدم حرف شنوی کودک از آنها موثر است، هرگز چنین نمی کنند.

مشاجرت بزرگترها موجب ایجاد وقفه در رشد کودک است

به گفته مشاوران و روانشناسان کودک، نظارت کودکان بر دعوا و مشاجرات والدین، حتی در هنگام خواب هم، ممکن است موجب بروز اختلالات رفتاری و روحی در کودکان شود.

کودک نیازمند آزادی است

کودکان دوست دارند تا به کشف دنیای جدید و تازه ای بپردازند. به نظر می رسد بهتر است والدین در مواردی که موقعیتی خطرناک برای کودک وجود ندارد، به کودک اجازه دهند تا آزادانه و بدون وجود یک ناظر بیرونی، دست به تجربه بزند. اگر اجازه دهیم تا آزادانه به کشف موارد مختلف بپردازد، این پیروزی موجب شادی و نشاط او خواهد شد.

کودک به قدرت و دقت نیاز دارد

حس قدرتمندی برای کودک ایجاد امنیت می کند. اصولا کودکان از کسی اطاعت می کنند که به انها ابراز محبت کرده و آنها را تحسین می کند. پس برای ایجاد روحیه حرف شنوی در کودکمان،بهتر است ابتدا به اصلاح خود بپردازیم. فراموش نکنیم که کودکی که هر انچه به او بگویند، اطاعت کند، حالت طبیعی ندارد. کودک باید با اراده باشد. باور داشته باشیم که کودکان نیز معنای درستی را می فهمند و آنرا دوست دارند و از نادرستی بیزار هستند.

کودک نیازمند صداقت و راستی است

هرگز فراموش نکنیم که همیشه در پاسخ به کودکان، بیانگر حقیقت باشیم. هیچگاه به کودکان دروغ نگوئیم. همیشه با علاقه به گفته های کودکان گوش دهیم تا بتوانیم اعتماد انها را جلب کنیم. پس مراقب باشیم که خودمان اعمال منفی را به کودک یاد ندهیم.

کودک نیاز به مراقبت و نگهداری دارد

کودک باید احساس کند که در مقابل تمامی چیزهای ناشناخته ای که در اطرافش وجود دارد، محافظت می شود. اگر صدای ترسناکی را می شنویم بهتر است بخندیم و به آرامی به سمت کودک برویم و بعد همان صدا را تقلید کنیم و با کودکمان بخندیم. از ترساندن کودک پرهیز کنیم. بدانید که تنبیه کردن اشتباه است و به جای ان به فکر قانع کردنش باشیم.

کودک نیازمند داشتن خانواده ای گرم و صمیمی است

کودک معنای صمیمیت،عشق،محبت و گرمی را می داند. کودک پدرش را نمادی از قدرتمندی فرض می کند و او را به عنوان نان آور خانواده باور می کند. پدری که به کودک خود توجه داشته و به امورات او رسیدگی کند، اطمینان فرزند خود را جلب کرده و موفق به برقراری رابطه ای عاطفی با او می شود.

آنچه مهم است اینکه پدر و مادر تا جائیکه ممکن است باید در حضور کودکان با یکدیگر با مهربانی و احترام رفتار کنند تا به این ترتیب کودک نیز بیاموزد که چطور رفتار کند.

فراموش نکنید که اعتماد شاه کلیدی است که قادر است کانون خانواده را همیشه دلپذیر و زیبا نگه دارد و احساس خوشبختی را درون کودک ایجاد کند. مهمتر این است که بدانیم این شاه کلید از طریق محبت و مهربانی به دست می آید.

فرصت حرف زدن را به کودک‌تان بدهید

مادران و پدران، دغدغه‏ های زیادی دارند که از جمله آنها ایجاد یک رابطه خوب است؛ به خصوص در دوران نوجوانی که این مسئله از اهمیت ویژه‌ای برخوردار می‏شود، ما برای شما چند توصیه داریم که می‏تواند به کمک شما بیاید برای برقراری یک رابطه خوب با نوجوان.

اجازه حرف زدن به کودک‌تان را بدهید:

زمانی که در منزل هستید، باید جو را طوری درست کنید که هر یک از اعضای خانواده بتوانند به طور آزادانه راجع به موضوعات مورد نظر خود بحث کنند. انعطاف‌پذیری شما این اجازه را به فرزندتان می‌دهد تا بتواند خودش را نشان دهد. در صورتی که بتوانید ارتباطی مناسب با او برقرار کنید، می‌توانید در مورد مسائل خاصی چون مصرف مواد مخدر و ارتباط جنسی که از رفتارهای مهم و پرخطر دوران نوجوانی است، راحت‌تر و با موفقیت بهتری وارد بحث و مذاکره شوید. تحقیقات نشان داده، در نوجوانانی که به طور بارزتر و آشکارتر با والدین خود مشارکت و گفتگو می‌کنند، احتمال مصرف مواد مخدر کمتر است. برای بهبود ارتباط با نوجوان باید برای او زمان گذاشت. یافتن زمان برای ارتباط با فرزند در دنیای پرمشغله امروز، ممکن است مشکل اساسی والدین باشد ولی اختصاص دادن فقط چند دقیقه در روز برای گوش دادن فعال به نوجوان‌تان، می‌تواند نقطه خوبی برای شروع باشد. زمانی را به این موضوع اختصاص دهید که هر دو فارغ و آزاد هستید. به خاطر داشته باشید نوجوان نباید برای ورود به گفتگو و مشارکت با شما، احساس اجبار و فشار کند. سعی کنید برای هر فرزند خود، وقت اختصاصی و ویژه‌ای بگذارید. به ‌خصوص زمانی که قرار است راجع به موضوعات مشکل‌دار و استرس‌آور صحبت کنید.

از هر فرصتی بهره ببرید

حتما که نباید مشکلات بزرگ به وجود بیاید تا فرصت صحبت کردن و ارتباط برقرار کردن با نوجوان فراهم شود. از هر فرصتی برای صحبت کردن با او استفاده کنید. ارتباط خوب، شامل هر دو حالت گوش کردن و صحبت کردن است. کسی که خوب گوش می‌دهد، به صحبت‌های طرف مقابل علاقه نشان می‌دهد. این علاقه را با توجه و پرسیدن سئوال‌های مناسب و غیر قضاوت‌کننده نشان دهید.

او را درک کنید

از وظایفی که بر عهده شما پدر و مادر است، اینکه با احساسات او همدردی کنید. وظیفه شما گوش دادن و درک و فهم نوجوان است، نه قضاوت کردن. خودتان را به جای او بگذارید. بپذیرید که مسائلی وجود دارد که خاص این مرحله رشدی است. سعی کنید نظر او را بفهمید و به آن احترام بگذارید، حتی اگر با آن موافق نیستید. قبل از آنکه لب به سخن بگشایید، فکر کنید. ممکن است لازم باشد قبل از پاسخ دادن تا ۱۰ بشمارید. این موضوع به شما فرصتی می‌دهد که خود را آرام کرده و از جنگ و جدل اجتناب کنید. حتی زمانی که بحث راجع به موضوعات حساس و هیجانی است، بگذارید تا نوجوان شما بفهمد‌ او را دوست دارید و مراقب او هستید. مکالمه را با صحبت کردن راجع به اینکه چگونه می‌خواهید مشکل را حل کنید، مثبت کنید. مدام به اشتباهات گذشته او گریز نزنید. مثبت ماندن، مکالمه را خلاق و سازنده می‌کند.

جلوگیری از انحرافات جنسی فرزند

بسیاری از انحرافات جنسی فرزندمان ، از رفتارهای ما سرچشمه می گیرد . شاید والدین خواهان انحراف فرزند خود نباشند ولی اگر مراقبت های لازم را در سنین کودکی نکنند ،در سنین نوجوانی وگاهی قبل از آن موجب انحرافات جنسی فرزند شان می شود . برای آن که فرزند مان ار این انحرافات محفوظ بمانند والدین باید به نکات زیر توجه کنند.

خودداری از دست زدن به عورت کودک

گاهی اوقات مادر یا افراد دیگری با آلت جنسی کودک بازی می کنند ، کودک در حالی که آرام می گیرد ، عادت به آن می کند ؛ اگر کسی با او این کار نکند ، خودش مبادرت به استمناء می نماید.

قَالَ عَلِیٌّ ص مُبَاشَرَهُ الْمَرْأَهِ ابْنَتَهَا إِذَا بَلَغَتْ سِتَّ سِنِینَ شُعْبَهٌ مِنَ الزِّنَا علی (ع) فرمودند : وقتی زن آلت فرزند پسرش را دستمالی کند در حالیکه او شش ساله شده است نوعی زنا انجام شده. (من‏لایحضره‏الفقیه ج۳ ،ص۴۳۶)

جداسازی رختخواب کودکان

از آن جایی که با هم خوابیدن ، ممکن است باعث تماس بدنی آنها با یکدیگر وشاید تحریک حس کنجکاوی آنها شود ، لذا طبق اصل لزوم علاج واقعه ، قبل از وقوع ، پیش از آگاه شدن کودکان به لذت های جنسی ، باید رخت خواب آنها جدا گردد .

قَالَ علی (ع): أَنَّهُ یُفَرَّقُ بَیْنَ الصِّبْیَانِ فِی الْمَضَاجِعِ لِسِتِّ سِنِینَ « رخت خواب بچه های شش ساله را از هم جداکنید» (وسایل الشیعه ۲۱، ص ۴۶۱)

عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ یُفَرَّقُ بَیْنَ الْغِلْمَانِ وَ بَیْنَ النِّسَاءِ فِی الْمَضَاجِعِ إِذَا بَلَغُوا عَشْرَ سِنِینَ « رختخواب پسران نوجوان ده ساله ، از بستر زنان جدا باشد» ( وسایل الشیعه ،ج۲۱ ،ص۴۶۱)

قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص الصَّبِیُّ وَ الصَّبِیُّ وَ الصَّبِیَّهُ وَ الصَّبِیَّهُ وَ الصَّبِیُّ وَ الصَّبِیَّهُ یُفَرَّقُ بَیْنَهُمْ فِی الْمَضَاجِعِ لِعَشْرِ سِنِینَ « پیامبر (ص) فرمودند رختخواب کودکان ده ساله ، چه پسر با پسر ، یا دختر با پسر ، یا دختر بادختر باشد ، باید از هم جدا باشد» (بحار الانوار،ج ۱۰۱ ،ص ۹۶)

عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ آبَائِهِ ع قَالَ یُفَرَّقُ بَیْنَ الصِّبْیَانِ وَ النِّسَاءِ فِی الْمَضَاجِعِ إِذَا بَلَغُوا عَشْرَ سِنِینَ «وقتی کودکان ده ساله شدند ، رختخواب آنها و زنان را جدانمایید» (وسایل لشیعه ،ج۲۱، ص۴۶۱)

قَالَ النَّبِیُّ ص فَرِّقُوا بَیْنَ أَوْلَادِکُمْ فِی الْمَضَاجِعِ إِذَا بَلَغُوا سَبْعَ سِنِینَ« وقتی فرزندانتان هفت ساله شدند ، رختخواب آنها را جداکنید» ( بحار الانوار، ،ج۱۰۱ ،ص۹۷)

والدین ، در پیشگیری از بازی های جنسی کودکان وظیفه دارند و باید مراقب باشند تا شرایط محیطی برای این نوع بازی ها برای کودکان فراهم نشود واگر احیاناً این صحنه ها را مشاهده کردند ، باید به صورت معقول ، از ن بازی ها جلوگیری کنند

خودداری از بوسیدن و در آغوش گرفتن کودکان نامحرم ، پس از سن معین

علی رغم این که در اسلام به محبت کردن ، نوازش کردن وبوسیدن بچه ها سفارش شده ، اما این رفتار ، پس از سن معین ، از سوی افراد نامحرم منع می شود . با این که در هیچ روایتی ندیده ایم که دختر بچه ها پیش از سن بلوغ ، به حجاب وپوشش مخصوص وادار شده باشند ، یا روایتی که حضور دختر بچه ها را در برابر مردان یا پسران ، منع کرده باشد ، اما روابطی مثل : بوسیدن ودر آغوش گرفتن آنها از سوی نامحرمان ، منع شده است (تربیت جنسی،ص۱۲۰)

أَحْمَدَ الْکَاهِلِیِّ وَ أَظُنُّنِی قَدْ حَضَرْتُهُ قَالَ سَأَلْتُهُ عَنْ جُوَیْرِیَهٍ لَیْسَ بَیْنِی وَ بَیْنَهَا مَحْرَمٌ تَغْشَانِی فَأَحْمِلُهَا فَأُقَبِّلُهَا فَقَالَ إِذَا أَتَى عَلَیْهَا سِتُّ سِنِینَ فَلَا تَضَعْهَا عَلَى حَجْرِکَ « احمد کاهلی از امام صادق(ع) پرسید:دختر بچه نامحرمی ، خود را در آغوش من می اندازد ومن اورا بلند می کنم ومی بوسم ، حکمش چیست ؟ امام(ع) پاسخ دادند: اگر دختر شش ساله شد ، اورا روی پای خود ننشان» (کافی ،ج۵ ،ص۵۳۳)

کَانَ أَبُو الْحَسَنِ الْمَاضِی ع عِنْدَ مُحَمَّدِ بْنِ إِبْرَاهِیمَ وَالِی مَکَّهَ وَ هُوَ زَوْجُ فَاطِمَهَ بِنْتِ‏ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع وَ کَانَتْ لِمُحَمَّدِ بْنِ إِبْرَاهِیمَ بِنْتٌ یُلْبِسُهَا الثِّیَابَ وَ تَجِی‏ءُ إِلَى الرَّجُلِ فَیَأْخُذُهَا وَ یَضُمُّهَا إِلَیْهِ فَلَمَّا تَنَاهَتْ إِلَى أَبِی الْحَسَنِ ع أَمْسَکَهَا بِیَدَیْهِ مَمْدُودَتَیْنِ وَ قَالَ إِذَا أَتَتْ عَلَى الْجَارِیَهِ سِتُّ سِنِینَ لَمْ یَجُزْ أَنْ یُقَبِّلَهَا رَجُلٌ لَیْسَتْ هِیَ بِمَحْرَمٍ لَهُ وَ لَا یَضُمَّهَا إِلَیْهِ « علی (ع) پیش محمد ابن ابراهیم بود ، اوشوهر فاطمه دختر امام حسین (ع) می باشد ،وومحمد بن ابراهیم دختری داشت که لباس پوشیده بود وپیش مردان می آمد وآنها ، اورا در آغوش می گرفتند ، وقتی پیش امام(ع) آمد ، حضرت با دستش اورا از خود دور نمود ؛ وفرمود زمانی که دختر شش ساله شد ، مردی که نامحرم است اورا نبوسد ویا اورا فشار ندهد» (وسایل الشیعه ،ج۲۰ ،ص۲۳۱)

أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ إِذَا بَلَغَتِ الْجَارِیَهُ الْحُرَّهُ سِتَّ سِنِینَ فَلَا یَنْبَغِی لَکَ أَنْ تُقَبِّلَهَا«وقتی دختر بچه شش ساله شد ، برای شما جایز نیست که اورا ببوسید» (کافی ،ج۵ ،ص۵۳۳))

قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِذَا بَلَغَتِ الْجَارِیَهُ سِتَّ سِنِینَ فَلَا یُقَبِّلُهَا الْغُلَامُ وَ الْغُلَامُ لَا یُقَبِّلُ الْمَرْأَهَ إِذَا جَازَ سَبْعَ سِنِین‏ «وقتی دختر بچه ای به شش سالگی رسید ، جایز نیست که پسر بچه ، اورا ببوسید وهنگامی که پسر از هفت سالگی گذشت ، جایز نیست که زن (نامحرم ) اورا ببوسد» ( من‏لایحضره‏الفقیه ،ج۳ ،ص۴۳۷)

گاهی اوقات ، کودکان ، برای کشف بدن خود با آلت خود بازی می کند ،این امر برای آنها لذت بخش است ، لذا کودک به این عمل تکرار می کند.والدین نباید چنین برداشت کنند که بازی با آلت تناسلی اش ،امری طبیعی است ودر این زمینه اقدامی نکنند ؛ بلکه باید احساس وظیفه کنند و با توجه به آثار نامطلوب آن ،در صدد پیشگیری از تکرار آن بر آیند

مراقبت از بازی های کودکان

کودکان ، به دلیل کنجکاوی برای شناخت دنیای اطراف خود ، به جستجوی در هر چیزی می پردازند . از جمله می خواهند بدن را کشف کنند . در این جستجوهاست که با اندام تناسلی خود آشنا می شوند وسپس کنجکاوانه ، می خواهند بدانند که آیا دیگر کودکان نیز همین گونه یا خیر ؟ لذا به بازی هایی نظیر : دکتر بازی ومامان بازی روی می آورند که در این بازی ها سعی می کنند از چگونگی اندام های یکدیگر آگاه شوند. این مسئله،در کودکانی که شاهدروابط جنسی والدین بوده اند ویا اندام تناسلی آنها را دیده اند ، بیشتر حساس تر می شود؛ زیرا در این موارد ، کودک دوست دارد به تقلید از بزرگ سالان بپردازد ورفتار های آنان را انجام دهد . در این صورت ، گاه ممکن است طرفین بازی ، با رضایت ، به بازی با آلات تناسلی یکدیگر بپردازند واز این طریق ، احساس لذت کنند وکم کم ، زمینه برای انحراف جنسی آنان فراهم می شود .

والدین ، در پیشگیری از بازی های جنسی کودکان وظیفه دارند و باید مراقب باشند تا شرایط محیطی برای این نوع بازی ها برای کودکان فراهم نشود واگر احیاناً این صحنه ها را مشاهده کردند ، باید به صورت معقول ، از آن بازی ها جلوگیری کنند . آنها نباید از کودکان بپرسند : چه میکنند ؟ زیرا هر گاه کودکان ، عین حقیقت را بگویند ، برای والدین ، بسیار ناراحت کننده خواهد بود . همچنین نباید آنها را سر زنش وشرمسار کرد ونیز نباید حرکت آنها را به صورت دیگری حمل کرد ویا بهانه ساده ای یافت از قبیل این که : آیا فکر نمی کنید با این هوای سرد ، نباید لُخت شد؛ بلکه باید به کودکان دستور دادکه لباس خود را مرتب کنند وبه بازی دیگری بپردازند . باید گفت : تو و دوستت داشتید لباس های یکدیگر را در می آوردید . شما لُخت بودید . این حرکت را نباید انجام دهید ! دیدم که به او دست می زنی ! این کار مجاز نیست ! هرگاه سؤالی داشتید ، از من بپرسید وبا من مطرح کنید ، تا موضوع را برایتان شرح دهم(تربیت جنسی ،صص۱۲۵ـ۱۲۴)

گاهی اوقات ، کودکان ، برای کشف بدن خود با آلت خود بازی می کند ،این امر برای آنها لذت بخش است ، لذا کودک به این عمل تکرار می کند.والدین نباید چنین برداشت کنند که بازی با آلت تناسلی اش ،امری طبیعی است ودر این زمینه اقدامی نکنند ؛ بلکه باید احساس وظیفه کنند و با توجه به آثار نامطلوب آن ،در صدد پیشگیری از تکرار آن بر آیند .

بازی با آلت تناسلی موجب لذت وآرامش کودک می شود ، از این رو کمبود محبت در کودک ، یکی از عواملی است که تکرار آن مؤثر می باشد ؛ لذا والدین برای پیشگیری از این عادت زشت وآسیب زا ، می بایست به کودک محبت به اندازه کافی داشته باشند ؛ واز هر گونه اعمال خشونت برای ترک آن خودداری نمایند

ازاین رو ، والدین ، به جای فشار آوردن بیش از حد به کودک برای ترک این عادت (استمناء) ، بهتر است نوزاد را در آغاز پیدایش ، از مهر ومحبت خود بهره مند سازند وقلب اورا از سرچشمه دوستی حقیقی ، چنان سرمست کنند که به خود ارضایی ، به عنوان یک وسیله التذاذ وخشنودی اش روی نیاورد (روابط بین والدین و کودکان ،ص۱۹۵).

چنانچه والدین، چند یا یکی، از موارد فوق را رعایت نکنند ، کودک به « بلوغ پیش رس » مبتلا خواهد شد ؛ که عواقب بدی در قیل وبعد از بلوغ برای اوخواهد داشت . از این رو برای پیشگیری از بلوغ پیش رس ، یا رشد تمایلات جنسی زود هنگام در کودکان ، والدین می بایست نکات زیر را مراعات کنند:

* خودداری والدین ومحارم جنس مخالف ، از ظاهر شدن در برابر کودک به صورت عریان ، با لباس نیمه عریان ویا زننده ومهیج .

* خوداری از دستمالی کردن آلت تناسلی کودک ویا حتی تنبیه کردن ، به صورت زدن بر پشت وران های کودک .

* جدا کردن اتاق کودک از اتاق خواب والدین ، از سنّی که کودک ، قادر به تشخیص رفتار های جنسی است .

* جلوگیری از خوابیدن کودکان با کودکان یا بزرگ سالان دیگر .

* خودداری والدین از انجام دادن عمل زناشویی ویا دیگر رفتار های آمیزشی در برابر کودکان (حتی نوزادن ).

*خودداری از قرار دادن کودکان در معرض صحنه ها، عکس ها ویا فیلم های مستهجن وخودداری از شرکت دادن آنها در مجالس مختلط و پارتی ها وایجاد محدویت در استفاده از برنامه های سکسی در اینترنت وماهواره .

* پاسخ دادن به سؤالات جنسی کودکان ، به طور واقع بینانه وبه دور از تهییج جنسی آنها.

* مراقبت از کودکانی که در رختخواب برای مدت طولانی بیدارند. به این منظور ، لازم است که والدین ، در کنار کودک باشند یا رفت و آمد کنند تا هنگامی که مطمئن شوند که کودک ، به خواب رفته است . وبهتر است که اتاق کودک ، در مجاورت اتاق والدین باشد تا در موقیعت ها وزمان های گوناگون بتواند به راحتی ، از حال او آگاهی یابند.

* مراقب از دوستی ها وبازی های کودکان وجلوگیری از بازی های جنسی آنها وهمچنین ممانعت از خلوت کردن کودکان ، به مدت طولانی دور از چشم والدین. (تربیت جنسی ،صص۱۲۸ـ ۱۲۷)

واکنش کودکان در برابر حوادث

اغلب کودکانی که در قبول احساسات خود مشکل دارند، به طور تکراری و مداوم حادثه را برای خود ترسیم می کنند.بدین ترتیب دیده شده که یک کودک دو یا سه ساله می تواند حوادث غم انگیز را به یاد بیاورد.

میزان رشد شناختی کودک،تعبیر آنان را از حوادث پر استرس تحت تأثیر قرار می دهد. مطالعات دیگر نشان می دهد که توانایی ذهنی کودک، جنس کودک، سن و عوامل فامیلی دربهبود کودکان پس از حوادث و بلایا تأثیر دارد.دختران واکنش های روحی بیشتری نسبت به پسران نشان می دهند،همچنین کودکان سفیدپوست،نسبت به کودکان سیاه پوست، سریعتر بهبود می یابند.همان گونه که انتظار می رود، رابطه مستقیمی بین میزان در معرض قرار گرفتن کودکان با حوادث و بلایا،و بهبود آنان- یعنی تطابق روحی و بازگشت به دوران قبل از حادثه- وجود دارد.

برخی دیگر از محققان سعی بر آن داشته اند تا توضیح دهند چه عواملی واکنش های کودکان را نسبت به حوادث پر استرس و مخرب تحت تأثیر قرار می دهد.در این تحقیقات گزارش گردیده که عقیده و باور شخص بر این که چه کسی یا چه عاملی سبب بروز حادثه گردیده و نیز شدت تخریب حادثه، عوامل اصلی مؤثر بر روی واکنش های کودکان می باشند.

خرید اسباب بازی

کودکان در صورتی که اسباب‌بازی‌های نامناسب به دست آنها داده شود ممکن است به خود آسیب برسانند.این توصیه‌ها را برای انتخاب اسباب‌بازی‌های ایمن برای کودکان رعایت کنید.

ترجمۀ گریه نوزاد

پی بردن به دلیل واقعی گریه کودکان، چندان کار آسانی نیست ولی تجربه ثابت کرده که در اغلب موارد گریه آنها چندان هم بی‌دلیل نیست. گرچه می‌دانید که آنها از بودن در کنار شما، دیدن شما، گوش دادن به صحبت‌های شما و آموختن از شما والدین عزیر لذت می‌برند.

برای پی بردن به دلایل شگفت انگیز گریه کردن آنها بهتر است از زبان خود آنها بشنوید:

لطفا این لباس را از تن من خارج کنید!

لطفا کمی با هم سازگار باشید!

من مضطرب و پریشان شده‌ام!

دلم درد می کند!

کسی من را نیشگون گرفت!
من احساس تنهایی می کنم!
من از دیدن این فضای تکراری خسته شدم!
من گرسنه هستم!
وظیفه بزرگتر ها در دعوای کودکان
دعوا، یکی از مزایای داشتن خواهر یا برادر در خانه است. چون چنین کودکی، قبل از ورود به جامعه، خواهر یا برادری دارد که با او اختلاف سلیقه و اختلاف نظر دارد و با درگیری هایی روبرو می شود که باید سعی کند آنها را حل کند. والدین باید به فرزندان خود اجازه رویارویی با چنین مشکلاتی را بدهند.
این کار آنها را برای آینده آماده می کند. اگر دعوا یا بحث میان کودکان، کلامی بود، بهتر است دخالت نکنید و به هیچ وجه نقش قاضی را در این میان بازی نکنید. مثلا عده ای همیشه به فرزند کوچک تر می گویند که: «تو باید به برادر یا خواهر بزرگ تر خود احترام بگذاری.» یا به فرزند بزرگ تر می گویند که: «تو باید رعایت کنی، هر چه باشد تو بزرگ تر هستی.» با این کار، کودک نسبت به والدین خود احساس منفی?ای پیدا می کند.
اگر جنگ و دعوای کودکان، به زدو خورد کشیده شد، قبل از آسیب رساندن به خودشان یا وسایل، آنها را از هم جدا کنید. بهتر است هر کدام از آنها نیم ساعت در محیطی جدا از هم بمانند و اجازه هیچ ارتباطی با هم نداشته باشند. بعد از نیم ساعت، هم به آنها بگویید اگر دوباره دعوا کنند، دیگر اجازه بازی ندارند. ما به عنوان والدین، باید مراقب نوع درگیری های خود در خانواده باشیم. کودکان از مشاهده های خود، مطالب زیادی در ذهن ثبت می کنند.
بحث یا فحاشی و دعوا میان همسران در حضور کودکان، باعث الگوپذیری آنها می شود. در درجه اول باید خودمان و شیوه روابطمان را اصلاح کنیم و بعد، انتظار چنین رفتارهایی را از کودکان خود داشته باشیم. در بعضی موارد، والدین، رفتار غلط را به کودک خود آموزش می دهند. مثلا وقتی فرزندشان به خانه می آید و تعریف می کند کسی او را زده است، کودک را تحقیر می کنند و به او یاد می دهند که اگر کسی تو را زد، تو هم باید او را بزنی. با این کار، پرخاشگری را به کودک آموزش می دهند که کار غلطی است.
از آنجا که بیشتر خانواده ها، وعده شام را در کنار هم صرف می کنند، زمان مناسبی است که هر کدام از اعضا در مورد خودشان حرف بزنند. پدرومادر می توانند با بیان غیرمستقیم به کودکان خود بیاموزند که چگونه می توان عصبانیت را کنترل کرد. مثلا پدر می تواند ماجرایی در مورد اینکه چگونه ناگهان از کسی عصبانی شده اما سعی کرده خودش را از محیط دور کند تا درگیری پیش نیاید، تعریف کند.
این کار غیرمستقیم به کودکان آموزش می دهد که چگونه خشم خود را کنترل کنند. در مورد بچه های کوچک تر (زیر ۱۰ سال)، قصه خوانی یا عروسک بازی هم روش خوبی برای آموزش غیرمستقیم است. می توان قصه ای را برای آنها در مورد اینکه چگونه مثلا دو خرس بر سر کوزه عسلی دعوا کردند تعریف کرد و از کودک خواست قصه را ادامه دهد و راهی پیدا کند که دعوای دو خرس تمام شود. بعد می توانیم راه حلی را که او بیان کرده با هم بررسی کنیم و ببینیم که راه درستی است یا نه.
مهم است که به کودک اجازه بدهیم از ذهنش کمک بگیرد و راه حلی به او ندهیم. این کار روش خوبی برای آموزش کودکان کم سن و سال است. می توان به کودک گفت حالا از راه حل خودت در دعوای با خواهرت هم می توانی استفاده کنی. به این ترتیب احساس آرامش می کند و به کمک راه حل خودش، موضوع یا مشکل خود را حل می کند.

میل جنسی کودک
برخی روان‌پزشکان معتقدند تمایلات جنسی از بدو تولد شروع می‌شود و مکیدن پستان مادر را نیز جزو تجارب جنسی محسوب می‌کنند. در برخی تحقیقات نیز توانایی ارگاسم در نوزادان پسر پنج ماهه و نوزادان دختر ۴ ماهه گزارش شده است. این تحقیقات به این نکته اشاره کرده‌اند که مراحل ارگاسم در نوزادان پسر دقیقا مانند مردان بالغ است، منهای توانایی انزال…

در این دوره لازم است والدین و مراقبان کودک به نکات اساسی زیر توجه نمایند:
۱) از هرگونه لمس و نوازش اندام تناسلی کودک خودداری نمایید.
۲) تماس دست با اندام تناسلی کودک و شیرخوار در هنگام تعویض پوشک یا شستشو و حتی حین حمام کردن او را به حداقل برسانید.
۳) از انجام روابط زناشویی درساعات بیداری کودک و شیرخوار اجتناب کنید که این مساله در تعالیم دینی نیز به صورت ویژه مورد توجه قرار دارد و به آن تاکید شده است.
در دوران خردسالی، تفاوت‌های کودکان از نظر جنسیتی بارزتر شده و نسبت به بازی‌های پسرانه یا دخترانه نمود پیدا می‌کند. با شروع به رشد ذهنی و عقلی، کودک به مرور نام نقاط مختلف بدن خود را یاد می‌گیرد که لازم است در این دوران آموختن صحیح اسامی اعضای تناسلی توسط والدین به تنهایی یا به کمک مشاوران به جای اسامی نامانوس مورد توجه و اهمیت ویژه قرار گیرد. به مرور با رشد کودک و آشنایی با محیط پیرامون و شناخت بیشتر نقاط مختلف بدن کودک درمی‌یابد که لمس برخی نقاط بدن برای وی خوشایند است.

برخی از کودکان در این دوران ممکن است به این لمس ادامه داده و حالت خودارضایی به خود بگیرند که حرکاتی مانند خوابیدن مکرر بر روی شکم و مالش خود به اشیاء یا زمین یا اسباب‌بازی‌ها و عروسک‌ها فرآیندی معمولی و گذرا تلقی می‌شوند. توجه والدین به این موارد و جدا کردن این موارد از سایر مواردی که عوامل گوناگون از جمله عفونت‌های ادراری و مشکلات تناسلی و پوستی موجب تحریک دستگاه تناسلی کودکان می‌گردد، بسیار مهم تلقی می‌شود.
هرچند سوالات بسیاری در مورد علل این رفتار کودکان همچنان بی‌پاسخ مانده ولی مسلم است که این پدیده در این سنین موقت است و نیاز به اقدام خاصی ندارد. هرچند لازم است زمینه‌های مذهبی و فرهنگی خانواده مورد توجه قرار گیرد ولی والدین باید از رفتارهای خشن و ترساننده در این مورد بپرهیزند زیرا ممکن است کودک را به سایر فعالیت‌های مضر وادار کند. به زبان کودکانه باید به وی آموخت که این رفتار مورد پسند نبوده و نباید به تکرار آن اقدام کند. این مساله باید در محیطی آرام و بدون ترس به کودک منتقل شود. مشغول کردن کودک به سایر فعالیت‌ها و منحرف کردن حواس بچه‌ از این رفتار و ایجاد زمینه‌ برای سایر فعالیت‌های مفید می‌تواند در ترک این عادت در کودکان مفید فایده باشد.

چگونه با کودکان دروغگو برخورد کنیم؟
نباید کودکانمان را تحریک کنیم تا برای دفاع از خود دروغ بگویند.وقتی کودکان دروغ می گویند والدین از خشم برافروخته می شوند، به خصوص وقتی که دروغ آشکار است؛ مثلا شنیدن پافشاری کودک در اینکه به رنگ دست نزده است یا شکلات نخورده است، وقتی که صورت و پیراهنش خلاف گفته اش را می رساند برای والدین بسیار خشم آور است.
دروغ ها بیان کننده حقایق مربوط به امیدها و دلهره ها هستند، دروغ ها آشکارکننده آن چیزی هستند که فرد می خواهد انجام دهد یا باشد. واکنش کامل و پخته نسبت به یک دروغ بیشتر بایستی درک مفهوم آن دروغ را منعکس کند نه انکار مفهوم آن یا محکومیت فرد دروغ گو را.

ما از طریق اطلاعاتی که از دروغها کسب می کنیم می توانیم به کودک کمک کنیم تا واقعیت ها را از افکار پوچ و خیالی تشخیص بدهد. وقتی پسر بچه ای به ما خبر می دهد که برای عید، فیل زنده ای را به عنوان هدیه سال نو دریافت کرده، اگر پاسخ دهیم «تو دلت می خواست این طور بود یا تو دلت می خواهد یک فیل داشتی» مفیدتر نخواهد بود تا اینکه دروغگویی او را ثابت کنیم و دست به انکار گفته او بزنیم.
دروغ ها به دو دسته تقسیم می شوند: دسته اول دروغ هایی هستند که حقایق را بیان می کنند، گاهی اوقات کودکان به این دلیل دروغ می گویند که اجازه ندارند حقیقت را بر زبان بیاورند؛ وقتی کودک به مادرش می گوید که از برادرش متنفر است، مادر شاید او را به خاطر این حقیقت گویی تنبیه کند. اگر همین کودک در آن لحظه برگردد و آشکارا به دروغ اعتراف کند و بگوید که حالا دیگر برادرش را دوست دارد، مادرش شاید به او پاداش بدهد و او را محکم در آغوش بگیرد و ببوسد. با این تجربه کودک نتیجه می گیرد که انسان را به خاطر حقیقت گویی کتک می زنند!
دسته دوم دروغ هایی هستند که محرک داشته باشند، والدین نباید سؤالاتی از کودکان بکنند که کودک به منظور دفاع از خود پاسخ دروغ به آنها بدهد. کودکان از اینکه پدر و مادر از آنها سؤال و پرس وجو کنند، متنفرند به خصوص هنگامی که گمان می کنند والدینشان از قبل پاسخ ها را می دانند. کودکان از سؤالاتی که نقش دام را دارند بیزارند. سؤالاتی که وادارشان می کند دروغ بگویند و یا حقیقت را بر زبان بیاورند و خجالت بکشند. در این صورت کودک می آموزد «پدر درک می کند. من می توانم مشکلاتم را به او بگویم.»

برخورد با دروغگویی:
خط مشی ما در برابر دروغ گویی مشخص است؛ از یک طرف ما نباید بازپرس بازی در بیاوریم و کودک را سؤال پیچ کنیم و موضوع را بزرگ جلوه دهیم، از طرف دیگر باید حتما و بدون تردید، رک و پوست کنده با کودک حرف بزنیم.
ما نباید کودکانمان را تحریک کنیم تا برای دفاع از خود دروغ بگویند و نیز آگاهانه برای کودک فرصت ایجاد نکنیم که دروغ بگوید. وقتی کودک قطعا دروغ می گوید، واکنش ما نباید غیراخلاقی و دارای هیجان شدید بوده بلکه باید واقعی و دور از احساس باشد چرا که ما می خواهیم کودکمان بداند که نیازی ندارد به ما دروغ بگوید.

هدیه هایی با عشق
هدیه دادن عملی پسندیده و زیباست که هم برای اهدا کننده و هم برای دریافت کننده آن، امری خوشایند و لذت بخش است. این موضوع در رابطه با کودکان تا حدی متفاوت از سایر افراد است.
معمولا هدایایی که کودکان در سالهای اول تولد دریافت می کنند، بیش از اینکه برای کودکان لذت بخش باشد، برای والدین آنها لذت بخش و خوشحال کننده است. چرا که اغلب کودکان زیر سه سال، درک مشخصی نسبت به دریافت هدیه ندارند. اغلب کودکان در سن ۳ سالگی به بعد نسبت به جشن تولد و فرا رسیدن اعیاد و دریافت هدیه از اطرافیان، عکس العمل نشان می دهند و برای رسیدن این زمانهای خاص، روزشماری می کنند. اما کودک یک یا دو ساله، چون تصور ذهنی مشخصی از مناسبتی خاص برای دریافت هدیه در ذهن ندارد، این حالت که آرزوی رسیدن این زمانها را داشته باشد، در او وجود ندارد. اما کودک ۳ ساله و یا بزرگتر، به درک نسبتا مشخصی از این موضوع دست یافته است و در صورت قرارگرفتن در چنین موقعیت هایی، با حال و هوای خاصی مواجه می شوند.
در رابطه با هدیه دادن به کودکان، مسئله محبت و عشق بسیار مهم است. یعنی به این واسطه می توان دریایی از محبت را به قلب کوچک کودکان جاری کرد. آنچه مشخص است اینکه قطعا وقتی کودک هدیه را از شخص خاصی دریافت می کند، این موضوع در ذهن او حک می شود هرچند که آن هدیه از ارزش مادی کمی هم برخوردار باشد و گه گاه نیز دیده شده که هدیه ای گران قیمت به طور غیر مستقیم به کودک داده می شود هیچگاه ان اثر محبت امیز را میان کودک و شخص اهدا کننده ایجاد نمی کند. پس این نکته مهم است که به هنگام دادن هدیه، خود را به کودک نشان دهید تا بداند چه کسی به او هدیه داده است.

چیز هایی جالبی که از والدینمان آموختیم !! (طنز)
دعا: اگر می خواهید همدیگه رو بکشید برید بیرون! من تازه اینجا رو تمیز کردم!
منطق: دعا کن سر جاش باشه وگرنه…!
آینده نگری: به خاطر اینکه من می گم!
رعایت آداب غذا خوردن: اگر از اون تاب بیافتی و گردنت بشکنه محاله با خودم ببرمت خرید!
توجه: موقع غذا خودن دهنت رو ببند!
استقامت: اگر بدونی پشت گوش هات چقدر چرکه!
چرخه ی زندگی: تا وقتی کلم بروکلی هاتو نخوردی از جات تکون نمی خوری!
اصلاح رفتار: من تورو به دنیا آوردم و اگر بخوام خودم هم شرت رو از این دنیا می کنم!
قناعت: تو دیگه مثل بابات رفتار نکن!
انتظار: میلیون ها بچه کم شانس توی دنیا هستن که آرزو می کردن من مادرشون بودم!
مراقب از خود: وایسا برسیم خونه…
رشد کردن: ژاکتت رو بپوش! یه جوری رفتار می کنی انگار من که مادرتم نمی دونم کی سردت میشه!
کنایه: اگر اسفناج نخوری بزرگ نمیشی!
ژنتیک: گریه می کنی؟ حالا یه کاری می کنم که واقعا اشکت در بیاد!
اصل و نصب: باید به خاطر ژن بابات باشه!
خرد: این چه وضع اتاقه؟ مگه تو طویله به دنیا اومدی؟
عدالت: وقتی به سن من برسی می فهمی! یه روزی بچه داری میشی و امیدوارم بچه هات عین خودت بشن!

کم رویی ارثی نیست
**انتقاد و تمسخر ( سرکوب و سرزنش و مقایسه ی او با کسانی که کودک قدرت هم گامی با آنان را ندارد .)
**تمسخر و نیشخند درباره ی امری که در آن مرتکب خطا شده است .
**معرفی او در جمع به کم رویی .
**عیب جویی از جوان یا نوجوان و انتقاد عملی از او .
**آسیب وارد نمودن به شخصیت کودکان که سبب حقارت آنها می شود .

بچه ها از چه سنی باید تنها بخوابند ؟
یکی از مسائل مهمی که ذهن بیشتر والدین جوان را مشغول می‌کند، این است که باید فرزندشان رادر اتاق خودشان بخوابانند یا اینکه او را از همان ابتدا به خوابیدن دراتاقش عادت دهند. نگرانی از اینکه مبادا برای کودک مشکلی پیش آید و مادر متوجه نشود، باعث می‌شود بسیاری از مادران کودکشان را در تخت خودشان بخوابانند…
با بزرگ شدن کودک و عادت کردن به این شیوه، خواباندن او به تنهایی در اتاق خودش مساله‌ای بغرنج می‌شود.
به طور کلی در یک سال اول بهتر است شیرخواران در معرض دید والدین باشند. به همین دلیل توصیه می‌کنیم حتی اگر اتاق جدایی برای فرزند در نظر گرفته می‌شود، در معرض دید والدین باشد. از آنجا که این امکان معمولا وجود ندارد، بهتر است در یک سال اول شیرخوار در اتاق والدین‌ اما در تخت جدا خوابانده شود.
بعد از یک سال، به خصوص در مورد کودکانی که شیر مادر نمی‌خورند، بهتر است جای خواب آنها را جدا کرد اما در مورد شیرخواران شیر مادرخوار، ممکن است جداکردن فرزند از مادر هنگام خواب کار راحتی نباشد زیرا مادر مجبور می‌شود با هر بار گریه کودک، بلند شود و او را به تخت خود بیاورد یا در کنار تختش بنشیند و او را [تنها کاربران قادر به مشاهده لینک ها هستند ] کند و دوباره به تخت بازگرداند.
بعد از دو سالگی به طور منطقی و علمی، توجیهی برای خواباندن فرزند در کنار والدین وجود ندارد اما گاهی وابستگی مادر به فرزند شدید است و نمی‌تواند او را از خود جدا کند زیرا در آغوش گرفتن فرزند به اواحساس آرامش و اطمینان می‌دهد و دوست دارد تا سال‌ها فرزندش در کنارش باشد.
در این حالت لازم است با مادر صحبت شود و هر چه سریع‌تر جدایی صورت بگیرد. در اغلب موارد جدایی به دلیل وابستگی شدید مادر به فرزند انجام نمی‌شود، ولی به هر حال مادری هم که از لحاظ عاطفی توجه ومحبت کافی به فرزندش دارد، می‌تواند در پایان دو سالگی محل خواب فرزندش را جدا کند.
بهترین راه این است که فرزندمان را عادت دهیم خودش در تختش تنها بخوابد. اینکه او را بخوابانیم و بعد در تخت بگذاریم، کار صحیحی نیست. باید از ابتدا فرزند را به‌طوری بار بیاوریم که بداند در مورد این مساله جدی و قاطع هستیم. البته مادر می‌تواند تا زمانی که کودک به خواب رود در اتاق او بماند.
عادت‌های دیگر مانند خواباندن در بغل یا روی پا یا در اختیار گذاشتن قسمتی از مو یا بدن مادر در دست کودک تا زمانی که به خواب برود، صحیح نیست. در مورد کودکی که چنین عادتی پیدا کرده، بهتر است مادرعروسک پشمالو در اختیارش قرار دهد تا کودک عادت کند عروسک یا بالشش را بغل بگیرد تا به خواب برود. وقتی این عادت از بین رفت، به راحتی با بردن کودک به اتاقش و ماندن مادر در کنار او، به خواب می‌رود.
مادر نباید به تخت کودک برود یا در اتاق او روی زمین بخوابد زیرا این کارها هم تفاوتی با خوابیدن کودک در اتاق والدین ندارد. باید کودک حس کند مادر حضور دارد ولی این حضور به معنی خوابیدن کنار اونیست. مادر می‌تواند برای فرزندش کتاب بخواند یا قصه بگوید تا کودک در حالی که عروسک به بغل دارد، به خواب برود.
در مورد کودکان سه سال به بالا خیلی خوب است که از جدول ستاره استفاده کنیم. یعنی به کودکمان بگوییم هر روز صبح که بلند می‌شوی اگر در تختخوابت بودی، یک برچسب جایزه می‌گیری و مثلا هر سه برچسب یک جایزه بزرگ‌ دارد. استفاده از روش‌های تشویقی در این مورد مؤثر هستند.

به کودکان درس زندگی بیاموزید
پیروی از ده قانون ساده به شما امکان می دهد رفتارهای خوب را در کودک خود تقویت کنید و این رفتار را در آنها به صورت عادت در آورید.
۱. رفتار درست بچه ها را تقویت کنید
رفتار درست بچه ها را تقویت کنید نه بد رفتاری شان را درخواست های مؤدبانه ی بچه ها را تقویت کنید، نه نالیدن ها، فریاد زدن ها، کج خلقی ها یا قهر کردن هایشان را. سعی کنید بحث و گفت و گوهای آرامی را که در بینتان وجود دارد، چند برابر کنید، نه مجادله کردن، پافشاری و جنگیدن هایی که گاه و بیگاه بینتان به وجود می آید.
۲. به آنها بیاموزید که قبل از صحبت فکر کنند
همیشه در حین حرف زدن با فرزندانتان از آنها بپرسید: «منظور تو دقیقاً چیست؟ چقدر راجع به این حرف فکر کرده ایی؟» از او بخواهید که همیشه حرف هایش را بسنجد بعد آنها را بر زبان بیاورد؛ اگر به این روش عمل کرد، برای ثابت قدم بودنش به او پاداش دهید.
۳. از فرزندانتان توقع رفتار خوب داشته باشید
بچه ها باید بدانند که شما چه توقعی از آنها دارید و آنها چه توقعی می توانند از شما داشته باشند. وقتی بچه ها بتوانند پیش بینی کنند که عکس العمل شما در برابر رفتارشان چگونه خواهد بود، می توانند رفتارهای انتخابی خود را بهتر کنند. مطمئن باشید که می توانید.
۴. بچه هایتان را به شیوه ای تربیت کنید که در هر موقعیتی به مقتضای آن موقعیت رفتار کنند. به آنها بیاموزید که تلاش کردن، اساسی ترین چیز است. آنها را در موقعیت های خوب تشویق کنید. وقتی شما فرزندتان را تشویق می کنید، آنها ایمان و اعتماد شما را به خودشان می بینید و در نتیجه به خودشان و توانایشان ایمان می آورند.
۵. وقتی الگوی بد رفتاری را تشخیص دادید، شیوه ی رفتاریتان را تغییر بدهید
به فرزندتان قوانین رفتاری حاکم بر خانواده تان را بگویید؛ دقت کنید که این قوانین باید مشخص، ثابت و عقلانی باشد. از جدولهای رفتاری و تعهدات استفاده کنید، موقعیت ها و رفتارهای خوبشان را پر رنگ کنید؛ از آنها حمایت کنید و تشویق هایتان را هم در این جدول بگنجانید.
۶. تنبیه معقول در نظر بگیرید
در برابر بچه هایتان از تنبیه هایی استفاده کنید که به آنها بیاموزد در برابر اعمال و رفتارشان مسؤولند. تنبیه های معقول می تواند کار ساز باشد. این تنبیه ها می توانند شامل محدود کردن و کوتاه کردن زمان های بیرون بودنشان باشند. فراموش نکنید وقتی از دستشان عصبانی هستید به عنوان آنها را تنبیه نکنید!
۷. از کودکی به آنها درس زندگی بدهید
وقتی فرزندتان هنوز کوچک هستند، مسؤرلیت پذیری و تصمیم گیری را به آنها یاد بدهید. این دروس، آنها را برای دنیای واقی آماده خواهد کرد. به خاطر داشته باشید که بچه ها به محدودیت ها، ساختار و قوانینی پایدار و یکنواخت احتیاج دارند.
۸. به آنها عشق بورزید
علی رغم رفتارهای خوب یا بد فرزندانتان به آنها عشق بورزید و روی نکات مثبت اخلاقی و رفتاریشان تمرکز و توجه کنید.
۹. بگویید که کار خوب بدون پاداش نخواهد ماند
برای اینکه فرزندتان نسبت به انجام کارهای درست احساس خوبی داشته باشند، باید به آنها بیاموزید، که خودشان در پی بدست آوردن پاداش کار درست خود باشند.
۱۰. محیط و فضای خانوادگی سالم و دلپذیری را ایجاد کنید
استعدادها و توانایی هایشان را تؤیی کنید و ضعف هایشان را بپذیرید و در رفع این ضعف ها به آنها کمک کنید. قبول کنید که هیچ کس بدون عیب نیست و به آنها فرصت جبران بدهید.

سیگار کشیدی

توصیه به پدران و مادران گرامی :
وقتی بچه تون اومد خونه عطر زده بود
آدامس هم می جوید
هیچوقت ازش نپرسین : “سیگار کشیدی!؟”
مستقیم بزنین زیر گوشش !!!

:: موضوعات مرتبط : تربیت فرزند
:: برچسب ها :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.